این لغت دارای یک شخصیت با روح ممانعت کنندگی ارائه میدهد. مثلا تالاب ها در خود گازهای متان و . . . را در خود حفظ میکنند و نقش بافری بازی میکنند. که در تغییرات اقلیمی با آزاد شدن این گازها مصیبت وحشتناکی در انتظار زمین و انسان است. نقش تالاب = بافر
۱. ضربه گیر. کوب گیر ۲. سپر ۳. حفاظ. حائل ۴. میانگیر ۵. ( شیمی ) بافر. محلول بافر. ۶. حفاظت کردن ۷. ( کامپیوتر ) میانگیر گذاشتن
مثال:
the hedge acts as a buffer against the wind
پرچین به عنوان یک سپر و حائل در برابر باد عمل می کند.
ضربه گیر ( وسیله ای برای کاهش ضربه )
The car's bumper has a buffer. بافر ( در کامپیوتر، حافظه موقت )
The data was stored in a buffer. حائل ( چیزی که دو چیز را از هم جدا می کند )
... [مشاهده متن کامل]
The demilitarized zone served as a buffer between the two countries.
میانگیر ( برای جلوگیری از برخورد دو چیز )
This product is a new kind of highly elastic and resilient buffer
( فعل ) ضربه را کم کردن
The shock absorbers buffered the impact.
( در کامپیوتر ) بافرکردن
The system will buffer the video stream.
حفاظت کردن ( به عنوان یک میانگیر عمل کردن )
I tried my best to buffer him from harm.
به این جمله توجه کنید :
I can easily do the job In 2 days but I give it an extra day for buffer
میتونم کار رو انجام بدم تو ۳ روز ولی یه روز بیشتر برای فاصله و حائل میدم به خودم ( درواقع اون ۱ روز مثل سپری عمل میکنه بین دد لاین و شما )
ضربه گیر ( ماشین )
Spring on a railroad car that takes the shock when it hits anything
🍀🍀🍀
Car buffer = صیقل دهنده ، برق انداز ( وسیله ای که با آن ماشین را برق میندازند )
synonym = car polisher
A buffer is a substance that minimizes changes in the concentrations of H and OH - in a solution. It does so by accepting hydrogen ions from the solution when they are in excess and donating hydrogen ions to the solution when they have been depleted. Most buffer
... [مشاهده متن کامل]
solutions contain a weak acid and its corresponding base, which combine reversibly with hydrogen ions. as an example, carbonic acid in blood
میانگیر
تاخیر انداز
خنثی کردن ضربه یافشار
بافر عموما در علوم کامپیوتر و الکترونیک بیشتر به کار می رود که به زبان ساده اشاره به حافظه موقت یک سیستم دارد.
حافظه میانگیر یا بافر ( Buffer ) بخشی از حافظه فیزیکی ( رم، دیسک سخت و… ) است که ضمن ذخیره موقت داده ها، اختلاف سرعت بین نقطه ارسال و دریافت داده ها را جبران می کند.
... [مشاهده متن کامل]
بافر، حافظه مجزایی نیست بلکه بخشی از حافظه فیزیکی ( رم، دیسک سخت و… ) است که برای ذخیره موقت داده ها کنار گذاشته می شود.
لذا حافظه رم، دیسک سخت، حافظه فلش، کارت گرافیک و… همگی می توانند بخشی تحت عنوان حافظه میانگیر با بافر داشته باشند.
حافظه بافر ناپایا ( volatile ) است، یعنی اگر برق آن قطع شود، داده هایش حذف می شوند.
بدون حافظه بافر، عملکرد کامپیوترها بسیار کندتر می شد، زیرا هنگام تبادل داده، قطعات سریع تر باید خود را با قطعات کندتر تطبیق می دادند و عملا بخشی از ظرفیت شان هدر می رفت.
🔸 معادل فارسی:
ضربه گیر / واسطه / میانگیر / سپر محافظ
در معنای استعاری:
حائل / مانع تنش / واسط آرام کننده
🔸 تعریف ها:
1. ( فیزیکی – مکانیکی ) :
جسم یا ماده ای که ضربه یا فشار را جذب کرده و از انتقال آن جلوگیری می کند
... [مشاهده متن کامل]
مثال:
The car has rubber buffers to absorb shocks.
ماشین ضربه گیرهای لاستیکی دارد تا لرزه ها را جذب کند.
2. ( استعاری – اجتماعی یا روانی ) :
چیزی یا کسی که مانع برخورد مستقیم یا تنش بین دو طرف می شود
مثال:
Parents often act as buffers between arguing siblings.
والدین اغلب نقش میانگیر بین خواهر و برادرهای در حال دعوا را دارند.
3. ( رایانه ای – فنی ) :
فضای موقتی برای ذخیره داده ها هنگام انتقال یا پردازش
مثال:
The video paused to load more data into the buffer.
ویدیو مکث کرد تا داده های بیشتری را در بافر بارگذاری کند.
4. ( شیمی – علمی ) :
محلول یا ماده ای که تغییرات pH را کنترل یا خنثی می کند
مثال:
A buffer solution maintains a stable pH level.
محلول بافر سطح pH را ثابت نگه می دارد.
🔸 مترادف ها:
shock absorber – cushion – intermediary – barrier – shield – mediator – stabilizer
🔸 نکته ی فرهنگی:
در زبان انگلیسی، "buffer" به طور گسترده در زمینه های مختلف استفاده می شود:
• در سیاست: "buffer state" یعنی کشور حائل بین دو قدرت
• در روان شناسی: "emotional buffer" یعنی مکانیزمی برای کاهش تنش
• در فناوری: "buffering" یعنی ذخیره سازی موقت داده ها برای پخش روان تر
خنثی نمودن. برطرف کردن. دور زدن مشکلات
[تخصصی رایانه] آماده سازی
buffer ( شیمی )
واژه مصوب: بافر
تعریف: محلولی شامل یک اسید ضعیف و نمک همان اسید یا باز قوی
ذخیره ساز ، ضرب گیر ، شدت گیر
ضربه گیر
shield
it has been used exceedingly, in reason the world encounters with COVID - 19
تعصب داشتن
میانجی
در دانش سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان محدود به کار میرود، مثلا ایجاد یک بافر دویست متری در اطراف ایستگاه های حریق یعنی یک حریم و فاصله که محدود کننده می باشد
حریم
a person or thing that prevents incompatible or antagonistic people or things from coming into contact with or harming each other.
"family and friends can provide a buffer against stress
- به حافظه ای که در چاپگرها یا همان پرینترها وجود دارد ، حافظه ی چاپگر یا بافر میگویند.
زمانی که سندی قرار است چاپ شود ابتدا وارد حافظه ی چاپگر یا بافر میشود سپس به چاپ میرسد.
حائل، سپر ( در برابر سیل )
جلوگیری کردن ( as verb )
واسطه
به مانند ضربه گیر عمل کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)