buff up

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
جلا دادن / تقویت کردن / خوش هیکل شدن / بهتر کردن ظاهر یا مهارت
در زبان محاوره ای:
خودتو قوی کن، خوش هیکل شو، برق بنداز، خودتو ارتقا بده، رو فرم بیار
- - -
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ** ( فیزیکی – تناسب اندام ) :**
برای توصیف عضله سازی یا خوش هیکل شدن از طریق ورزش و تمرین
مثال:
> He’s been hitting the gym to buff up.
> داره باشگاه می ره که خوش هیکل بشه.
2. ** ( ظاهری – زیبایی/جلا ) :**
برای برق انداختن یا تمیز کردن سطحی تا ظاهرش بهتر بشه
مثال:
> I need to buff up my shoes before the interview.
> باید کفشامو برق بندازم قبل مصاحبه.
3. ** ( استعاری – مهارتی/شخصیتی ) :**
برای ارتقای مهارت، دانش، یا تصویر شخصی
مثال:
> She buffed up her r�sum� before applying.
> رزومه شو ارتقا داد قبل از درخواست دادن.
- - -
🔸 مترادف ها:
tone up – polish – shine – improve – enhance – upgrade – work on – spruce up

تمیز کردن یا برق انداختن چیزی
تقویت کردن، بهبود
خفه کردن

( با ورزش ) عضلانی تر کردن ، نیرومندتر کردن، قوی تر کردن _ عضلانی تر شدن، نیرومندتر شدن، قوی تر شدن
مستند: https://www. merriam - webster. com/dictionary/buff up