معنی: یار، رفیق، خیلتاشمعانی دیگر: دوست، (شیرازی) کاکو، (عامیانه) دوست جون جونی بودن یا شدن، به عنوان هم رزم برگزیدن، (امریکا - عامیانه)، روش تعیین همیار (در جبهه ی جنگ و ماموریت های پلیسی و غیره)، هم رزم، همتا، همدم و همکار، هم قطار، هم ردیف، پرشکوفه
[ترجمه گوگل]به کجا، رفیق؟ راننده پرسید [ترجمه ترگمان]کجا بریم رفیق؟ راننده پرسید: [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. For many days now Buddy and Joe had appeared to be more and more tangled up in secrets.
[ترجمه سید اکبر] حالا چند روزه که جو و رفیقش بیشتر با جیک و پوک همدیگه آشنا شدن .
|
[ترجمه گوگل]چند روزی بود که بادی و جو بیشتر و بیشتر در اسرار در هم پیچیده بودند [ترجمه ترگمان]برای چند روز رفیق و جو به نظر می رسید که بیشتر و بیشتر در نهان به هم گره خورده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه گوگل]رفیق رانندگی او در مشکل بود [ترجمه ترگمان] رفیق driving تو دردسر افتاده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You and your neighbour might want to buddy up to make the trip more enjoyable.
[ترجمه گوگل]شما و همسایهتان ممکن است بخواهید با هم دوست شوید تا سفر را لذتبخشتر کنید [ترجمه ترگمان]ممکن است شما و همسایه تان دوست داشته باشید دوست داشته باشند تا سفر را لذت بخش تر کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. HI! What's up, buddy?
[ترجمه Sss] سلام چه خبر رفیق؟
|
[ترجمه گوگل]سلام! چه خبر رفیق [ترجمه ترگمان]! HI - - - - - - - چه خبر، رفیق؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The school uses a buddy system to pair newcomers with older students.
[ترجمه گوگل]مدرسه از یک سیستم دوستان برای جفت کردن افراد تازه وارد با دانش آموزان بزرگتر استفاده می کند [ترجمه ترگمان]این مدرسه از یک سیستم رفقا برای جفت کردن تازه واردها با دانش آموزان بزرگ تر استفاده می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Get out of my way, buddy!
[ترجمه گوگل]از سر راه من برو رفیق! [ترجمه ترگمان]ازسر راهم برو کنار، رفیق [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Whoever planted that tree beat Mr Buddy by a mile.
[ترجمه گوگل]هر کس آن درخت را کاشت، آقای بادی را یک مایل کتک زد [ترجمه ترگمان]هر کسی که اون درخت رو کاشته آقای \"بادی\" رو تا یه مایلی کتک زده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He and buddy Chuck Bauman have been circulating petitions for months asking voters to repeal property taxes.
[ترجمه گوگل]او و رفیقش چاک باومن ماهها است که طومارهایی را منتشر کردهاند و از رایدهندگان خواستهاند که مالیات بر دارایی را لغو کنند [ترجمه ترگمان]او و دوستش چاک اید چندین ماه است که در حال گردش هستند و از رای دهندگان خواسته اند تا مالیات اموال را لغو کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They therefore blame not the buddy system but political patronage for government inefficiency.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها نه نظام رفیق، بلکه حمایت سیاسی را مقصر ناکارآمدی دولت می دانند [ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها این سیستم رفیق را سرزنش نمی کنند بلکه حمایت سیاسی برای ناکارآمدی دولت هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. And taking on the computer-generated demons with a buddy was more fun than playing alone.
[ترجمه گوگل]و مقابله با شیاطین تولید شده توسط کامپیوتر با یک دوست، سرگرم کننده تر از بازی کردن به تنهایی بود [ترجمه ترگمان]و با گرفتن کامپیوتر شیطانی با یک رفیق، بیشتر از بازی کردن لذت می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In a written order, Yeltsin charged his erstwhile buddy with slandering the president and his family and disclosing state secrets.
[ترجمه گوگل]یلتسین در یک دستور کتبی، دوست قبلی خود را به تهمت زدن به رئیس جمهور و خانواده اش و افشای اسرار دولتی متهم کرد [ترجمه ترگمان]یلتسین در یک دستور کتبی، رفیق سابقش را با تهمت زدن به رئیس جمهور و خانواده اش و فاش کردن اسرار دولتی متهم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Buddy Ryan gave him the best defense ever assembled.
[ترجمه گوگل]بادی رایان بهترین دفاعی را که تا به حال جمع شده بود به او داد [ترجمه ترگمان]رفیق رایان بهترین دفاع رو به اون داده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• friend, pal; guy, fellow (slang) a man's buddy is his close friend; an informal word. in the united states, men sometimes address other men as buddy; an informal word.
پیشنهاد کاربران
Dude, fella
یولداش ( ترکی )
دوست
A friend for particular Activity رفیق برای یه فعالیت ویژه، رفیق هم مدرسه ای ، رفیق و همقطاران پیاده روی . . . .
Dark moon
۱ - دوست ۲ - رفیق - خطاب کردن کسی که اسمش را نمی دانید
رفیق
دادا ( اصفهانی )
دوست صمیمی
person guy زمانی استفاده میکنیم که اسم کسی رو نمیدونیم ( informal ) hey buddy , what are you doing with my car آهای رفیق، داری با ماشین من چیکار میکنی 〽️
رفیق used for talking to a man whose name you do not know
used for talking toa man whose name you do not know