buckshot

/ˈbəkˌʃɑːt//ˈbʌkʃɒt/

معنی: چارپاره، ساچمه درشت
معانی دیگر: ساچمه ی بزرگ سربی (برای شکار حیوانات بزرگ)، ساچمه ی گوزنی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: large-sized lead pellets fired by a shotgun.

جمله های نمونه

1. Hence Buckshot LeFonque, a group devoted to the idea of making pigeonholes a thing of the past.
[ترجمه گوگل]از این رو Buckshot LeFonque، گروهی که وقف ایده ساختن کبوترچاله ها شده است
[ترجمه ترگمان]از این رو، buckshot LeFonque، گروهی به ایده ایجاد pigeonholes در گذشته اختصاص داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Of the ten animals successfully darted, nine had buckshot or bullet wounds.
[ترجمه گوگل]از ده حیوانی که با موفقیت تیراندازی کردند، 9 حیوان با گلوله یا گلوله زخمی شدند
[ترجمه ترگمان]از ده حیوانات با موفقیت به سرعت پرتاب شدند، نه گلوله گلوله یا گلوله گلوله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Shot Pistol has two barrels and fires buckshot rounds creating a wider firing cone and high damage up close.
[ترجمه گوگل]تپانچه شات دارای دو لوله است و گلوله های شلیک را شلیک می کند و مخروط شلیک گسترده تر و آسیب زیادی را از نزدیک شلیک می کند
[ترجمه ترگمان]تیر تپانچه دو بشکه دارد و دو گلوله آتش در اطراف آن ایجاد می کند که باعث ایجاد یک مخروط firing و آسیب بالای آن می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fires a wide spray of buckshot capable of great damage at close range with decreasing effectiveness based on distance from target.
[ترجمه گوگل]یک اسپری گسترده از باک شات را شلیک می کند که می تواند آسیب زیادی را در فاصله نزدیک با کاهش اثربخشی بر اساس فاصله از هدف ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]Fires یک اسپری گشاد از buckshot که قادر به آسیب زیاد در محدوده نزدیک با کاهش اثربخشی براساس فاصله از هدف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His chest and cheek the most repulsive sight, a negative constellation of buckshot bruises.
[ترجمه گوگل]قفسه سینه و گونه او نفرت انگیزترین منظره هستند، صورت فلکی منفی از کبودی های باکش
[ترجمه ترگمان]سینه و گونه اش به مراتب نفرت انگیزی است، صورت فلکی negative از گلوله های تفنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The local people naturally defend their crops, usually with totally inadequate weapons such as ancient shotguns loaded with buckshot.
[ترجمه گوگل]مردم محلی به طور طبیعی از محصولات خود دفاع می‌کنند، معمولاً با سلاح‌های کاملاً ناکافی مانند تفنگ‌های ساچمه‌ای باستانی مملو از باک شات
[ترجمه ترگمان]مردم محلی طبیعتا از محصولات خود دفاع می کنند، معمولا با سلاح های ناکافی همچون shotguns باستان که با buckshot بار شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The cell contains two types of silicon spheres about as big as buckshot.
[ترجمه گوگل]این سلول حاوی دو نوع کره سیلیکونی است که به بزرگی باک شات است
[ترجمه ترگمان]این سلول شامل دو نوع اتم سیلیسیم در حدود as است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. One spaniel charged a porcupine five times — with a cost to remove the quills at $250 per poke. Another dog had buckshot removed from its hindquarters.
[ترجمه گوگل]یک اسپانیل پنج بار یک جوجه تیغی را شارژ کرد - با هزینه برداشتن قلاب ها 250 دلار برای هر پوکه سگ دیگری از قسمت عقبی خود ساق پا برداشته شد
[ترجمه ترگمان]یک سگ، ۵ بار به خارپشت متهم شد - با هزینه ای برای پاک کردن قلم های پر در هر سوراخ ۲۵۰ دلار سگ دیگری از روی نیم تنه عقبی خود برداشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She adds, "An admiral I know is fond of saying, 'When it comes to energy, there is no silver bullet — there is only silver buckshot. '
[ترجمه گوگل]او می‌افزاید: "یک دریاسالار که می‌شناسم دوست دارد بگوید، "وقتی صحبت از انرژی به میان می‌آید، گلوله نقره‌ای وجود ندارد - فقط یک گلوله نقره‌ای وجود دارد "
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند: \" یک دریاسالار که من می دانم علاقه زیادی به گفتن دارد، وقتی نوبت به انرژی می رسد، هیچ گلوله نقره ای وجود ندارد - فقط buckshot نقره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. And so on a micro level, people are trying — in silver buckshot ways — to adjust their habits to the higher price of gas.
[ترجمه گوگل]و بنابراین در سطح خرد، مردم در تلاش هستند - به روش‌های بی‌سابقه - عادات خود را با قیمت بالاتر گاز تنظیم کنند
[ترجمه ترگمان]و بنابراین در یک سطح میکرو، مردم سعی می کنند روش های مختلفی برای تنظیم عادات خود نسبت به قیمت بالاتر گاز اعمال کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چارپاره (اسم)
case-shot, buckshot, lead ball, slug

ساچمه درشت (اسم)
buckshot

انگلیسی به انگلیسی

• lead shot (used in shotgun shells)
buckshot consists of large pellets of lead shot used for shooting animals when they are being hunted.

پیشنهاد کاربران

فشنگ ساچمه ای ( چارپاره )
فشنگ پر از ساچمه ( بدنه ی آن معمولا از پلاستیک یا فلز ساخته شده که داخل آن با قطعاتِ فلزاتِ دیگر همچون سُرب، پُر شده است که به هنگامِ شلیک شدن، در فاصله ای معین، پخش می شوند ) .

بپرس