buckle down


جدا دست به کار شدن، کوشیدن

جمله های نمونه

1. He tried to buckle down to some work/study.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد به کار/مطالعه دست و پنجه نرم کند
[ترجمه ترگمان]او تلاش کرد تا به یک کار \/ مطالعه محدود شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He'll have to buckle down soon if he wants to pass these exams.
[ترجمه علی عباسی] اگر بخواهد که این امتحان را پاس کند ، باید سریعا دست به کار شود
|
[ترجمه گوگل]اگر بخواهد در این امتحانات قبول شود باید به زودی دست و پا بزند
[ترجمه ترگمان]اگر می خواست این امتحان را رد کند باید خیلی زود خم می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You'd better buckle down to some revision now.
[ترجمه بهنام] بهتر است در حال حاضر سخت تلاش کنید
|
[ترجمه گوگل]بهتر است همین الان دست و پنجه نرم کنید
[ترجمه ترگمان]بهتر است همین الان چند تا اصلاحی انجام بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I'd better buckle down to those reports.
[ترجمه شکو] بهتره این گزارش را شروع کنی
|
[ترجمه گوگل]بهتر است به آن گزارش ها دست و پنجه نرم کنم
[ترجمه ترگمان]بهتر است به این گزارش ها خم شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You must just buckle down to the new job.
[ترجمه گوگل]شما فقط باید به شغل جدید دست و پنجه نرم کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید کار جدید رو انجام بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Just buckle down and practice.
[ترجمه Hanie] فقط دل به کار بده و تمرین کن
|
[ترجمه گوگل]فقط دست و پنجه نرم کنید و تمرین کنید
[ترجمه ترگمان] فقط خم شو و تمرین کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The alternative, of course, is to buckle down and get on with playing the game by Westminster's rules.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که گزینه جایگزین این است که دست و پنجه نرم کنید و طبق قوانین وست مینستر بازی را ادامه دهید
[ترجمه ترگمان]البته، راه جایگزین کردن و بازی کردن با بازی کردن توسط قوانین وست مینستر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When you decide that it's time to work, buckle down, eliminate distractions, and do it wholeheartedly.
[ترجمه گوگل]وقتی تصمیم گرفتید که وقت کار است، دست و پنجه نرم کنید، حواس‌پرتی‌ها را از بین ببرید و از صمیم قلب این کار را انجام دهید
[ترجمه ترگمان]زمانی که تصمیم می گیرید که زمان کار کردن است، خم شوید، عوامل حواس پرتی را حذف کنید، و با تمام وجود این کار را انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What we need to do now is buckle down to developing the productive forces faster through reform, keep to the socialist road and demonstrate by our achievements the superiority of socialism.
[ترجمه گوگل]آنچه ما اکنون باید انجام دهیم این است که از طریق اصلاحات، نیروهای مولد را سریعتر توسعه دهیم، به راه سوسیالیستی ادامه دهیم و با دستاوردهای خود برتری سوسیالیسم را نشان دهیم
[ترجمه ترگمان]کاری که ما باید اکنون انجام دهیم این است که نیروهای تولیدی را سریع تر از طریق اصلاحات توسعه دهیم، به مسیر سوسیالیستی خود ادامه دهیم و با دستاوردهای ما برتری سوسیالیسم را نشان دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He found it hard to buckle down.
[ترجمه گوگل]به سختی می‌توانست پایین بیاید
[ترجمه ترگمان]به سختی توانست خم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They will buckle down to negotiations over the next few months.
[ترجمه گوگل]آنها در چند ماه آینده به مذاکره خواهند پرداخت
[ترجمه ترگمان]آن ها در چند ماه آینده مذاکرات خود را آغاز خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Johnny found he'd better buckle down and get himself a job.
[ترجمه گوگل]جانی متوجه شد که بهتر است دست و پا بزند و برای خودش شغلی پیدا کند
[ترجمه ترگمان]جانی فهمید که بهتر است خم شود و کارش را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He is in low spirits and won't buckle down to anything.
[ترجمه گوگل]او روحیه اش پایین است و به هیچ چیز دست و پنجه نرم نمی کند
[ترجمه ترگمان]او روحیه اش را از دست داده و به هیچ چیز خم نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We need to buckle down and get started.
[ترجمه گوگل]ما باید دست و پا بزنیم و شروع کنیم
[ترجمه ترگمان] باید خم بشیم و شروع کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Now let's buckle down to the new project.
[ترجمه گوگل]حالا بیایید به پروژه جدید دست و پنجه نرم کنیم
[ترجمه ترگمان]حال بیایید به پروژه جدید برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• set to work with vigor

پیشنهاد کاربران

مثال:
they will buckle down to negotiations over the next few months
آنها کمر همت به مذاکرات و گفتگوها در چند ماه آینده خواهند بست.
انها جدا دست به کار مذاکرات و گفتگوها در چند ماه آینده خواهند شد.
بکوب کار کردن
دست به کار شدن ، آستین ها رو بالا زدن ، کمر همت بستن
دست و پنجه نرم کردن
I need to buckle down for IELTS
اماده و محکم بودن
کمر همت بستن.
دل به کار دادن
Start to do sth seriously

دست به کار شدن
یا اگه امری باشه میگه : دل به کار بده
کمر همت به کاری بستن
با خود عهد بستن به منظور موفقیت و اتمام کاری
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . ( مثلا اگر بخواهی در امتحان ات قبول شوی باید با خود عهد ببندی که با جدیت درس بخوانی )
به طور جدی کاری را آغاز کردن
شروع به کار کردن با جدیت بیشتر
زورتو بزن
تلاشتو بکن
بیشتر مواقعی بکار میره ک کسی کاری را نتونسته با موفقیت انجام بده/مثلا از یک درس نمره نیاورده
تو این موقعیتها از buckle down
استفاده میکنند یعنی ( زورتو بزن ) ( تلاشتو بکن )

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس