bucking


الکترونیک : مقابله

جمله های نمونه

1. a bucking bronco
اسب نیمه وحشی و جفتک پران

2. a bucking horse
اسب چموش

3. salmon bucking against a stiff current
ماهی های آزاد که در جهت مخالف جریان شدید آب حرکت می کردند

4. He was bucking very strong for the job.
[ترجمه گوگل]او برای این کار بسیار قوی بود
[ترجمه ترگمان]خیلی قوی بود که این کار را بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was bucking the odds when he bought that failing business.
[ترجمه گوگل]زمانی که آن کسب‌وکار شکست خورده را خرید، شانس‌ها را بالا می‌برد
[ترجمه ترگمان]وقتی که اون این کار رو از کار انداخته بود، به احتمال قوی با هم روبرو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He backflipped off a bucking horse.
[ترجمه گوگل]او از روی اسبی که در حال چرخاندن بود به عقب برگشت
[ترجمه ترگمان]اسب bucking را از زمین بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. While other newspapers are losing circulation, we are bucking the trend.
[ترجمه گوگل]در حالی که سایر روزنامه ها در حال از دست دادن تیراژ هستند، ما این روند را کاهش می دهیم
[ترجمه ترگمان]در حالی که روزنامه های دیگر در حال از دست دادن تیراژ هستند، ما در حال bucking این روند هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is bucking for a promotion.
[ترجمه گوگل]او برای یک ترفیع پول می دهد
[ترجمه ترگمان]او برای ترفیع گرفتن داوطلب شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cider is bucking the national trend . . . beer sales fell by ten percent over the same period.
[ترجمه گوگل]سيدر روند ملي را از بين مي برد فروش آبجو در مدت مشابه ده درصد کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]\"شراب سیب\" گرایش ملی به فروش آبجو دارد و فروش آبجو در مدت مشابه ۱۰ درصد کاهش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He's bucking for promotion.
[ترجمه گوگل]او برای ترفیع پول می دهد
[ترجمه ترگمان]او برای ترفیع گرفتن داوطلب شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bucking the recession, Versace last year opened a huge flagship store in Paris.
[ترجمه گوگل]ورساچه سال گذشته با غلبه بر رکود، فروشگاه بزرگی را در پاریس افتتاح کرد
[ترجمه ترگمان]پس از رکود اقتصادی، سال گذشته یک انبار کشتی بزرگ در پاریس افتتاح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Another teacher with an unconventional style, bucking the system and saving kids.
[ترجمه گوگل]معلم دیگری با سبکی نامتعارف، سیستم را به هم می زند و بچه ها را نجات می دهد
[ترجمه ترگمان]معلم دیگری با سبک غیر متعارف، bucking کردن سیستم و نجات کودکان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Young staffers are bucking the boss and wearing suits on casual Fridays.
[ترجمه گوگل]کارمندان جوان در جمعه های معمولی رئیس را جفت و جور می کنند و کت و شلوار می پوشند
[ترجمه ترگمان]کارکنان جوان در حال bucking رئیس و لباس پوشیدن در روزه ای جمعه معمولی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Objective To study the effect of bucking in the treatment of retinal detachment.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه تاثیر باک زدن در درمان جداشدگی شبکیه
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه تاثیر of در عملیات جداسازی شبکیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bleaching

پیشنهاد کاربران

resisting sth
Bucking = جفتک چهارگوش ( یعنی همزمان چهار دست و پا در هوا به چهار سمت برود، مثلاً اسبی که رام نشده و کابوی ها آنها را رام می کنند )
و همچنین:
لطفاً با واژه "جفتک چهارپشت" اشتباه نشود، جفتک چهار پشت برای بازی کودکان استفاده می شود که یک نفر ایستاده خم می شود و دیگران بادویدن و زدنِ دو دست پشت او، از روی او می گذرند.
...
[مشاهده متن کامل]

چموش

بپرس