buck the trend

پیشنهاد کاربران

در کاری که دیگران در آن شکست می خورند موفق شدن.
بر خلاف جریان آب شنا کردن
• روند معکوس در پیش گرفتن
( این که یه فرایندی، بر خلاف روند های مشابه روندی معکوس داشته باشه؛ مثلا اگه بقیه افزایشی بودند، این کاهشی باشه یا بر عکس )
کاهش دادن به طور غیر منتظره
to succeed in doing something, even though there is a general tendency for this not to happen
Scottish industry bucked the UK trend with a 5% rise in exports.
توسعه به شیوه ای غیرمنتظره، غافلگیرکننده یا پیش بینی نشده، به ویژه به گونه ای که با تاریخ اخیر در تضاد باشد. معمولاً در ارتباط با مسائل مالی استفاده می شود
تحت تاثیر عوامل بیرونی نبودن مخصوصا عوامل بد روی دیگران تاثیر گذاشته است

بپرس