اسم ( noun )
حالات: brutalities
حالات: brutalities
• (1) تعریف: the condition or quality of being brutal or very cruel.
• مترادف: atrocity, barbarousness, ruthlessness, savageness, savagery, viciousness
• مشابه: abusiveness, bestiality, callousness, cruelty, ferocity, inhumanity, sadism, tyranny, violence
• مترادف: atrocity, barbarousness, ruthlessness, savageness, savagery, viciousness
• مشابه: abusiveness, bestiality, callousness, cruelty, ferocity, inhumanity, sadism, tyranny, violence
- The tyrant was hated for his arrogance and brutality.
[ترجمه گوگل] ظالم به دلیل گستاخی و بی رحمی منفور بود
[ترجمه ترگمان] ظالم به خاطر گستاخی و وحشی گری او نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ظالم به خاطر گستاخی و وحشی گری او نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: brutal or very cruel practice or treatment.
• مترادف: atrocity, savagery
• مشابه: abuse, cruelty, inhumanity, violence
• مترادف: atrocity, savagery
• مشابه: abuse, cruelty, inhumanity, violence
- The brutality of the soldiers toward the prisoners was sickening.
[ترجمه گوگل] وحشیگری سربازان نسبت به زندانیان بیمار کننده بود
[ترجمه ترگمان] خشونت سربازان به طرف زندانی ها حال تهوع داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خشونت سربازان به طرف زندانی ها حال تهوع داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید