1. They didn't have the same brusqueness coarser vocal rhythms that others around them had.
[ترجمه گوگل]آنها همان ریتمهای صوتی خشنتری را نداشتند که اطرافیانشان داشتند
[ترجمه ترگمان]آن ها با ریتم خشن و خشن که دیگران در اطرافشان داشتند نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها با ریتم خشن و خشن که دیگران در اطرافشان داشتند نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The brusqueness is unusual.
[ترجمه گوگل]بی نظمی غیرعادی است
[ترجمه ترگمان]خشونت غیر عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خشونت غیر عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her brusqueness offends many people.
[ترجمه گوگل]بی رحمی او باعث رنجش بسیاری از مردم می شود
[ترجمه ترگمان]خشونت او بسیاری از مردم را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خشونت او بسیاری از مردم را آزار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The cherry berets dragged the bewildered old montagnard away with a brusqueness which inspired no confidence in me for his future prospects.
[ترجمه گوگل]کلاههای گیلاسی، کوهنورد پیر گیجشده را با بیرحمی و بیرحمی به سمت من کشاندند که هیچ اعتمادی به چشمانداز آیندهاش در من برانگیخت
[ترجمه ترگمان]کلاه berets، the را با خشونت به کناری کشاند که هیچ اعتمادی در من نسبت به آینده آینده اش نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کلاه berets، the را با خشونت به کناری کشاند که هیچ اعتمادی در من نسبت به آینده آینده اش نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Tony Hopkins tries out an array of voices and manners - befuddled vagueness, booming ferocity. dangerous, smiling brusqueness.
[ترجمه گوگل]تونی هاپکینز مجموعهای از صداها و آداب را امتحان میکند - ابهام گیجشده، وحشیگری پررونق بی رحمی خطرناک و خندان
[ترجمه ترگمان]تونی هاپکینز سعی می کند که یک ردیف صدا و صداهایی را از بین ببرد خطرناک، با خشونت لبخند می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تونی هاپکینز سعی می کند که یک ردیف صدا و صداهایی را از بین ببرد خطرناک، با خشونت لبخند می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It’s hard to know whether it is Gorbachev or his interpreter who is responsible for the occasional brusqueness of tone.
[ترجمه گوگل]دشوار است بدانیم که آیا این گورباچف یا مترجم اوست که مسئول گاه و بی وقفه لحن است
[ترجمه ترگمان]سخت است بدانیم که آیا او گورباچف و مفسر او است که مسیول لحن تندی از لحن brusqueness است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخت است بدانیم که آیا او گورباچف و مفسر او است که مسیول لحن تندی از لحن brusqueness است یا خیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. When you look round you see friendly faces smiling at you there is no hint of anything like blame for what elsewhere might be considered as brusqueness.
[ترجمه گوگل]وقتی به اطراف نگاه میکنید، چهرههای دوستانهای را میبینید که به شما لبخند میزنند، هیچ نشانهای از سرزنش برای آنچه در جای دیگری ممکن است به عنوان بیرحمی تلقی شود وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]وقتی به اطراف نگاه می کنید، چهره های دوستانه به شما لبخند می زنند، هیچ نشانی از گناه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]وقتی به اطراف نگاه می کنید، چهره های دوستانه به شما لبخند می زنند، هیچ نشانی از گناه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He was better at teaching artillery than natural philosophy, and was disliked by some cadets for his brusqueness, lack of sympathy and eccentric behavior.
[ترجمه گوگل]او در تدریس توپخانه بهتر از فلسفه طبیعی بود و به دلیل ظالمانه بودن، عدم همدردی و رفتارهای عجیب و غریب، مورد بی مهری برخی از دانش آموزان بود
[ترجمه ترگمان]او در آموزش توپخانه نسبت به فلسفه طبیعی بهتر بود، و از سوی برخی از دانشجویان افسری که به خاطر لحن تندی خود، فاقد همدردی و رفتارهای عجیب و غریب بودند، مورد تنفر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در آموزش توپخانه نسبت به فلسفه طبیعی بهتر بود، و از سوی برخی از دانشجویان افسری که به خاطر لحن تندی خود، فاقد همدردی و رفتارهای عجیب و غریب بودند، مورد تنفر قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The country drew closer together in the immediate aftermath of the attacks. Even New Yorkers, generally known for their brusqueness, were a little gentler with one another in those first days.
[ترجمه گوگل]این کشور بلافاصله پس از حملات به هم نزدیک شد حتی نیویورکیها که عموماً به بیحوصلگیشان معروف بودند، در آن روزهای اول کمی با یکدیگر ملایمتر بودند
[ترجمه ترگمان]این کشور پس از وقوع این حملات به هم نزدیک تر شد حتی اهالی نیویورک که به خاطر لحن ناخوشایند خود مشهور بودند، در روزه ای نخست اندکی مهربان تر از یکدیگر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کشور پس از وقوع این حملات به هم نزدیک تر شد حتی اهالی نیویورک که به خاطر لحن ناخوشایند خود مشهور بودند، در روزه ای نخست اندکی مهربان تر از یکدیگر بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید