1. 'What's your name?' he asked brusquely.
[ترجمه گوگل]"اسم شما چیست؟" او با بی حوصلگی پرسید
[ترجمه ترگمان]اسمت چیه؟ راسکلنیکف با لحن تندی پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اسمت چیه؟ راسکلنیکف با لحن تندی پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. "It's only a sprain," Paula said brusquely.
[ترجمه گوگل]پائولا با بی حوصلگی گفت: «این فقط یک رگ به رگ شدن است
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]\" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Fujisaki brusquely turned him down, but the judge said Baker could ask the jurors about Caraway after the verdict.
[ترجمه گوگل]فوجیزاکی بیرحمانه او را رد کرد، اما قاضی گفت که بیکر میتواند پس از صدور حکم از هیئت منصفه درباره کاراوی بپرسد
[ترجمه ترگمان]Fujisaki با خشونت او را پایین آورد، اما قاضی گفت که بیکر می تواند از هیات منصفه در مورد caraway بعد از حکم سوال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Fujisaki با خشونت او را پایین آورد، اما قاضی گفت که بیکر می تواند از هیات منصفه در مورد caraway بعد از حکم سوال کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Some one brusquely pulled the headscarf down over her face, stifling her cry, cutting off her vision.
[ترجمه گوگل]یکی بیرحمانه روسری را روی صورتش پایین کشید، گریهاش را خفه کرد و دیدش را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]یک نفر با خشونت روسری را روی صورتش کشید و در حالی که گریه او را خفه می کرد، نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک نفر با خشونت روسری را روی صورتش کشید و در حالی که گریه او را خفه می کرد، نفسش را در سینه حبس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He moved past her brusquely and went through into the cockpit.
[ترجمه گوگل]با بی حوصلگی از کنارش گذشت و به داخل کابین رفت
[ترجمه ترگمان]او با خشم از کنار او رد شد و وارد کابین خلبان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با خشم از کنار او رد شد و وارد کابین خلبان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It could be said as brusquely of Iago that he is just a wrecker.
[ترجمه گوگل]می توان گفت که یاگو بی رحمانه است که او فقط یک ویرانگر است
[ترجمه ترگمان]با لحنی تند و خشن گفت که او فقط یک جرثقیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با لحنی تند و خشن گفت که او فقط یک جرثقیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The captain invited us brusquely to sit on a bench before the table and hurried out of a side door.
[ترجمه گوگل]کاپیتان ما را با بیرحمی دعوت کرد تا روی نیمکتی جلوی میز بنشینیم و با عجله از در کناری بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]سروان از ما دعوت کرد روی نیمکت مقابل میز بنشینیم و با عجله از در جنبی بیرون برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سروان از ما دعوت کرد روی نیمکت مقابل میز بنشینیم و با عجله از در جنبی بیرون برویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. She asking questions so brusquely and giving orders so decisively Pork's eyebrows went up in mystification.
[ترجمه گوگل]او خیلی بیرحمانه سؤال میکرد و با قاطعیت دستور میداد، ابروهای پورک با حیرت بالا رفت
[ترجمه ترگمان]با لحن تندی سوال کرد و دستور داد که ابروهای پو رک از نظر پنهان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با لحن تندی سوال کرد و دستور داد که ابروهای پو رک از نظر پنهان شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He cut off the laughing brusquely with a gesture.
[ترجمه گوگل]خنده را با حرکاتی بی رحمانه قطع کرد
[ترجمه ترگمان]رت با حرکتی حاکی از ادای احترام، حرفش را قطع کرد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رت با حرکتی حاکی از ادای احترام، حرفش را قطع کرد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He said it brusquely to build himself up again.
[ترجمه گوگل]او این را بیرحمانه گفت تا دوباره خودش را بسازد
[ترجمه ترگمان]او به تندی گفت که دوباره خودش را بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او به تندی گفت که دوباره خودش را بزرگ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Then brusquely his tardy rage flamed up.
[ترجمه گوگل]سپس عصبانیت تأخیر او به طرز بی رحمانه ای شعله ور شد
[ترجمه ترگمان]آن وقت خشم tardy زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن وقت خشم tardy زبانه کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. There was a laugh which he cut off brusquely with a gesture.
[ترجمه گوگل]خنده ای بلند شد که با اشاره ای بی رحمانه آن را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]خنده ای کرد که با حرکتی تند از جا کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خنده ای کرد که با حرکتی تند از جا کنده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She was brusquely marched by Geonosian warriors into a circle of Jedi survivors to await execution.
[ترجمه گوگل]او توسط جنگجویان ژئونوسی به شکلی بیرحمانه به درون حلقهای از بازماندگان جدی هدایت شد تا منتظر اعدام باشند
[ترجمه ترگمان]او با خشونت در حالی که جنگ جویان را به صورت گروهی از survivors که منتظر اعدام بودند هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او با خشونت در حالی که جنگ جویان را به صورت گروهی از survivors که منتظر اعدام بودند هدایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He backs against the piano and bows brusquely.
[ترجمه گوگل]به پیانو تکیه میکند و با بیرحمی تعظیم میکند
[ترجمه ترگمان]به پیانو تکیه می کند و به تندی تعظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به پیانو تکیه می کند و به تندی تعظیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید