brushy

/ˈbrəʃi//ˈbrəʃi/

معنی: شبیه ماهوت پاک کن، پر از بوته وخاشاک
معانی دیگر: زبر و پر مو (مثل ماهوت پاک کن)، خاره مانند

جمله های نمونه

1. They are commonly found in forests and brushy areas.
[ترجمه گوگل]آنها معمولاً در جنگل ها و مناطق خشخاش یافت می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها عموما در جنگل ها و مناطق brushy یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stubble side was brushy, that resulted from blunt sickle's reaping.
[ترجمه گوگل]طرف کلش خاردار بود که از درو کردن داس برآمده بود
[ترجمه ترگمان]پهلو به پهلو brushy بود که از درو کند داس ناشی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cummer asks again: What is the brushy thing on the side of that birdie?
[ترجمه گوگل]کامر دوباره می پرسد: چیز براقی کنار آن پرنده چیست؟
[ترجمه ترگمان]از نو پرسید: این پرنده چه چیزی در کنار آن پرنده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He swam under the bridge to his brushy home.
[ترجمه گوگل]او زیر پل شنا کرد تا به خانه براق خود رسید
[ترجمه ترگمان]زیر پل به سمت خانه his شنا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. North American grass with slender brushy panicles; often a weed on cultivated land.
[ترجمه گوگل]چمن آمریکای شمالی با خوشه های باریک و براقی؛ اغلب یک علف هرز در زمین های کشت شده است
[ترجمه ترگمان]علف آمریکای شمالی با brushy باریک و اغلب یک علف در زمین کشت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The lawn perimeter, brushy areas and groundcover vegetation, and most importantly, the woods, form the high-risk tick zone.
[ترجمه گوگل]محیط چمنزار، مناطق خاردار و پوشش گیاهی زیرزمینی، و از همه مهمتر، جنگل ها، منطقه کنه پرخطر را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]محیط چمن، مناطق brushy و پوشش گیاهی groundcover و از همه مهم تر، جنگل، منطقه - با خطر بالا را تشکیل می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Finally I left the car by the side of the road and we walked down a brushy slope.
[ترجمه گوگل]در نهایت ماشین را کنار جاده رها کردم و از یک سراشیبی براق به سمت پایین رفتیم
[ترجمه ترگمان]بالاخره اتومبیل را کنار جاده رها کردم و از شیبی تند پایین رفتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In early June, a flush of tiger swallowtail butterflies has emerged and now sails on warm breezes over the brushy clearing.
[ترجمه گوگل]در اوایل ماه ژوئن، انبوهی از پروانه‌های دم چلچله‌ای ببر ظاهر شده‌اند و اکنون با نسیم گرم بر فراز جلگه‌ای براق می‌روند
[ترجمه ترگمان]در اوایل ماه ژوئن، موجی از پروانه های tiger ظهور کرد و اکنون در نسیم گرم بر روی دشت brushy به حرکت در آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The longhorns' ancestors were runaways who grew up wild in the brushy bottoms of south Texas.
[ترجمه گوگل]اجداد شاخ‌های بلند فراری بودند که به‌طور وحشی در ته‌های خاردار جنوب تگزاس بزرگ شدند
[ترجمه ترگمان]اجداد longhorns فراری بودند که در the brushy در جنوب تگزاس زندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Knead of handle gently small land is used after air, puff can restore brushy tactility.
[ترجمه گوگل]ورز دادن دسته به آرامی زمین کوچک استفاده می شود پس از هوا، پف می تواند لمس قلم مو بازیابی
[ترجمه ترگمان]استفاده از این زمین به آرامی پس از هوا مورد استفاده قرار می گیرد و دود می تواند brushy tactility را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شبیه ماهوت پاک کن (صفت)
brushy

پر از بوته و خاشاک (صفت)
brushy

انگلیسی به انگلیسی

• covered with brushwood, covered with thick bushes and shrubs; bristly, having many short coarse hairs

پیشنهاد کاربران