brunch

1. we had our sunday brunch at the airport

صبحانه - نهار یکشنبه را در فرودگاه خوردیم.

2. They eat much the same thing for brunch every day.

[ترجمه گوگل]آنها هر روز همان چیزی را برای برانچ می خورند
[ترجمه ترگمان]هر روز غذای مشابهی برای صبحانه می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We had a Sunday brunch of bagels.

[ترجمه رعنا] ما یکشنبه، صبحانه شیرینی خوردیم.

1|0

[ترجمه گوگل]ما یک ناهار یکشنبه شیرینی خوردیم
[ترجمه ترگمان]ما یه روز یکشنبه داشتیم که نون شیرینی بخوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They serve a mean Sunday brunch at the restaurant on Fourth Street.

[ترجمه گوگل]آنها یک صبحانه معمولی یکشنبه در رستوران خیابان چهارم سرو می کنند
[ترجمه ترگمان]اونا یه روز یکشنبه توی رستوران در رستوران طبقه چهارم هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We always have brunch together on Sunday.

[ترجمه گوگل]ما همیشه یکشنبه با هم برانچ داریم
[ترجمه ترگمان]ما همیشه یکشنبه ها با هم ناهار می خوریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Continental breakfast weekdays; candlelight brunch weekends.

[ترجمه گوگل]صبحانه قاره ای روزهای هفته؛ تعطیلات آخر هفته با نور شمع
[ترجمه ترگمان]صرف صبحانه در ساعات کار، در زیر نور شمع، تعطیلات آخر هفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I meet the biological females for brunch on Suriday at a gallery / restaurant in the East Village.

[ترجمه گوگل]من زنان بیولوژیکی را برای صبحانه در روز یکشنبه در یک گالری / رستوران در دهکده شرقی ملاقات می کنم
[ترجمه ترگمان]من برای صبحانه در Suriday در یک گالری \/ رستوران در روستای شرقی ملاقات کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Almost a brunch coat but that's too crude a description.

[ترجمه گوگل]تقریباً یک کت برانچ، اما این توصیف بیش از حد خام است
[ترجمه ترگمان]تقریبا یک نیم تنه صبحانه است، اما این توصیف خیلی ناشیانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They always put on a mean Sunday brunch.

[ترجمه گوگل]آنها همیشه یک صبحانه معمولی یکشنبه می گذارند
[ترجمه ترگمان]اونا همیشه یه روز یکشنبه ها رو صرف صبحانه می کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He cobbled together a brunch of cold remains from the fridge, with lemon tea.

[ترجمه گوگل]او یک برانچ از باقی مانده های سرد یخچال را با چای لیمو ترش کرد
[ترجمه ترگمان]او یک رستوران پر از غذای سرد را از یخچال بیرون آورد و با چای لیمو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Italian, Argentinean, Asian, and Sunday brunch for family gatherings.

[ترجمه گوگل]برانچ ایتالیایی، آرژانتینی، آسیایی و یکشنبه برای گردهمایی های خانوادگی
[ترجمه ترگمان]ایتالیا، آرژانتین، آسیایی و یکشنبه برای اجتماعات خانوادگی جشن گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Go out for a leisurely Sunday brunch.

[ترجمه گوگل]برای یک برانچ آرام یکشنبه بیرون بروید
[ترجمه ترگمان]برای یه غذای روز یکشنبه خیلی آروم برو بیرون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On Christmas day, Dec 2 a brunch with family is the norm, followed by some light sporting events, such as a country walk, to digest the heavy food.

[ترجمه گوگل]در روز کریسمس، 2 دسامبر، صرف صبحانه با خانواده معمول است، و به دنبال آن برخی رویدادهای ورزشی سبک، مانند پیاده روی در کشور، برای هضم غذای سنگین انجام می شود
[ترجمه ترگمان]در روز کریسمس، دسامبر ۲ یک صبحانه با خانواده یک هنجار است، و پس از آن برخی رویداده ای ورزشی سبک، مانند پیاده روی یک کشور، برای هضم غذای سنگین دنبال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She likes to have a brunch.

[ترجمه گوگل]او دوست دارد برانچ بخورد
[ترجمه ترگمان] اون دوست داره یه رستوران داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Brunch is a cross between breakfast and lunch.

[ترجمه گوگل]برانچ تلاقی بین صبحانه و ناهار است
[ترجمه ترگمان] Brunch یه صلیب بین صبحانه و ناهار هست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

بررسی کلمه

جمله های نمونه

مترادف ها

انگلیسی به انگلیسی

پیشنهاد کاربران

بپرس