bruit

/bruːt//bruːt/

معنی: گزارش، اوازه، سر و صدا، صدا
معانی دیگر: (اغلب با about) شایعه پراکندن، هو انداختن، شهرت دادن، هیاهو، جنجال، شایعه، آوازه، شایعات

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bruits, bruiting, bruited
• : تعریف: to talk of widely (usu. used passively).

- News of her promotion was immediately bruited about the office.
[ترجمه گوگل] خبر ارتقاء او بلافاصله در مورد دفتر منتشر شد
[ترجمه ترگمان] خبر ترفیع او فورا در مورد اداره ثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The news was bruited through the town.
[ترجمه رضا ابراهیمی] اخبار تو شهر پخش شد
|
[ترجمه گوگل]این خبر در شهر پیچید
[ترجمه ترگمان]اخبار در شهر شایع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's been bruited abroad that she's going to get married.
[ترجمه گوگل]در خارج از کشور به این نتیجه رسیده است که او قصد ازدواج دارد
[ترجمه ترگمان]شایع شده که اون قراره ازدواج کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's been bruited abroad/around that he's going to leave the company.
[ترجمه گوگل]در خارج از کشور / حول و حوش این است که او شرکت را ترک می کند
[ترجمه ترگمان]خارج از کشور است \/ اطراف که می خواهد شرکت را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The news of his marriage was bruited about.
[ترجمه ریحانه حسن آبادی] خبرهای ازدواجش شایعه است
|
[ترجمه گوگل]خبر ازدواج او به گوش رسید
[ترجمه ترگمان]خبر ازدواجش در آن شیوع پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's been bruited abroadthat she's going to leave the school.
[ترجمه گوگل]در خارج از کشور به خاطر اینکه او مدرسه را ترک می کند آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]شایع شده که از مدرسه خارج شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Those inchoate bruit may by later correct replace, but disaccord reader greets sb, be being expunged directly is ill-considered .
[ترجمه گوگل]ممکن است بعداً آن‌هایی که برویت‌های نازک‌تر هستند جایگزین شوند، اما خواننده با سلام و احوالپرسی sb مخالفت می‌کند، حذف شدن مستقیماً مورد توجه قرار نمی‌گیرد
[ترجمه ترگمان]این bruit ناقص ممکن است بعدا جایگزین درست شوند، اما خواننده disaccord در حال خوش آمد گویی است، حذف شدن به طور مستقیم بد تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A bruit is usually detected with a stethoscope and is an indicator of arterial blockage.
[ترجمه گوگل]بروت معمولاً با گوشی پزشکی تشخیص داده می شود و نشانگر انسداد شریان است
[ترجمه ترگمان]A معمولا با گوشی stethoscope تشخیص داده می شود و شاخصی از انسداد شریانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mais soudain un bruIt 'sourd qui semblait venir de sous terre fit trembler le sol.
[ترجمه گوگل]Mais soudain un bruIt 'sourd qui semblait venir de sous terre fit trembler le sol
[ترجمه ترگمان] Mais un که qui semblait venir trembler sol trembler fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit fit sol sol sol sol sol
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The representative's job is to bruit the company's products abroad.
[ترجمه گوگل]وظیفه نماینده بروتینگ محصولات شرکت در خارج از کشور است
[ترجمه ترگمان]وظیفه این نماینده فروش محصولات شرکت در خارج از کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Behold, the noise of the bruit is come, and a great commotion out of the north country, to make the cities of Judah desolate, and a den of dragons.
[ترجمه گوگل]اینک سروصدای مهلکه و غوغایی عظیم از سرزمین شمالی آمده است تا شهرهای یهودا را ویران و لانه اژدها کند
[ترجمه ترگمان]ببین، سر و صدای of از سرزمین شمالی به گوش می رسد، و آشوب عظیمی از سرزمین شمالی به وجود می آورد تا شهر یهودا و کنام اژدها را تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A carotid bruit is a sound that blood makes when it passes over an obstruction in the carotid artery, the main passageway for supplying blood to the head and neck.
[ترجمه گوگل]بروت کاروتید صدایی است که خون هنگام عبور از انسداد در شریان کاروتید، گذرگاه اصلی خونرسانی به سر و گردن، تولید می کند
[ترجمه ترگمان]یک سرخرگ کاروتید، صدایی است که هنگام عبور از روی یک مانع در سرخرگ کاروتید و گذرگاه اصلی برای تهیه خون به گردن و گردن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Bad: Bruit that male a homosexual.
[ترجمه ریحانه حسن آبادی] بد :شایعه شده است که آن مرد همجنس باز است
|
[ترجمه گوگل]بد: آن مرد را به یک همجنس گرا بکشید
[ترجمه ترگمان]بد: bruit که یک همجنس بازه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Abdominal bruit was heard in the right epigastric area. Renovascular hypertension was highly suspected.
[ترجمه گوگل]بروت شکمی در ناحیه اپی گاستر سمت راست شنیده شد فشار خون رنواسکولار بسیار مشکوک بود
[ترجمه ترگمان]Abdominal bruit در ناحیه راست epigastric شنیده شد فشارخون بالا به شدت مشکوک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People who have a carotid bruit are at a significantly greater risk of cardiovascular death and heart attack, according to an article published in The Lancet.
[ترجمه گوگل]بر اساس مقاله ای که در The Lancet منتشر شده است، افرادی که برویت کاروتید دارند به میزان قابل توجهی در معرض خطر مرگ قلبی عروقی و حمله قلبی هستند
[ترجمه ترگمان]براساس مقاله ای که در لنست منتشر شده است، افرادی که a carotid دارند در معرض خطر بسیار بیشتری از مرگ و حمله قلبی و قلبی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Additionally, patients with a carotid bruit were 5 times as likely to die because of a cardiovascular-related event.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، احتمال مرگ بیماران مبتلا به برویت کاروتید به دلیل یک رویداد قلبی عروقی، 5 برابر بیشتر بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بیمارانی که a carotid دارند ۵ برابر بیشتر از یک رویداد مرتبط با قلبی عروقی می میرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گزارش (اسم)
account, report, story, reportage, hearing, bruit, inkling, action, wrap-up

اوازه (اسم)
bruit, news, air, reputation, buzz, fame, hearsay, renown

سر و صدا (اسم)
smash, bruit, clamor, noise, racket, brabble, fuss, explosion, blatancy, roar, rattle, rumble, crash, hullabaloo, stramash, dust-up, vociferance, kick-up, noisiness, swash

صدا (اسم)
report, bruit, vocal, throat, call, tone, noise, sound, vocation, roar, yell, voice, calling, phoneme, phone, tonicity, sonance, tingle

انگلیسی به انگلیسی

• spread rumor, spread gossip

پیشنهاد کاربران

شایعه یا یه گزارش ( البته این معنی منسوخ شده )
1 a report or rumor: the wildest bruits were greedily credited | [mass noun] : is virtue to be established by common bruit only?
شایعه پراکنی همراه با around/about/abroad
...
[مشاهده متن کامل]


to tell everyone a piece of news:
It's been bruited about/abroad/around that he's going to leave the company.
در پزشکی ینی صدای غیر طبیعی murmur

بپرس