brought up

انگلیسی به انگلیسی

• raised up, brought before, discussed (of an issue, etc.); grown up, raised, educated (of a person)

پیشنهاد کاربران

پرورش دادن، رشد دادن، بار آمدن ( مودب بار اومدن )
بزرگ شده ، رشد کرده ، بار اومده
They have been brought up like that
اونها اینجوری بار اومده اند
حرف چیزی را پیش کشیدن
برخواسته از
بزرگ شدن در ولایتی دِگر
1 - طرح نمودن موضوعی
brought up ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: لنگرگرفت
تعریف: وضعیتی که در آن لنگر در بستر دریا مستقر می شود و شناور را از حرکت بازمی دارد
grown up
looked after until you are an adult
امروزی شدن ، مدرن شدن
بزرگ شده، رشد یافته
brought up by their father after his
mother died
بزرگ شده و رشد یافته توسط پدرشان بعد از فوت مادرشان
مطرح کردن
Be looked afterand educated
رشد کردن
بزرگ شدن
بزرگ شدن، رشد یافتن

بزرگ شده
تربیت کردن، بزرگ کردن
مطرح کردن, پیش کشیدن
بزرگ شده در شهری یا کشور دیگری غیر از محل تولد
بزرگ کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس