brought about

جمله های نمونه

1. Rampant corruption brought about the downfall of the government.
[ترجمه گوگل]فساد گسترده باعث سقوط دولت شد
[ترجمه ترگمان]فساد مالی باعث سقوط دولت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The economic reform brought about great change in the lives of the common people.
[ترجمه گوگل]اصلاحات اقتصادی تغییرات بزرگی در زندگی مردم عادی ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]اصلاحات اقتصادی تغییرات بزرگی در زندگی مردم عادی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. What has brought about this change?
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث این تغییر شده است؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی درباره این تغییر کرده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Ten years of incompetent government had brought about the virtual collapse of the country's economy.
[ترجمه گوگل]ده سال دولت بی کفایت باعث فروپاشی مجازی اقتصاد کشور شده بود
[ترجمه ترگمان]ده سال حکومت نالایق باعث سقوط مجازی اقتصاد کشور شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Constant indulgence in bad habits brought about his ruin.
[ترجمه گوگل]افراط مداوم در عادات بد باعث نابودی او شد
[ترجمه ترگمان]افراط در عادات بد او را به تباهی کشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The war brought about the industry's sudden demise.
[ترجمه گوگل]جنگ باعث نابودی ناگهانی این صنعت شد
[ترجمه ترگمان]جنگ، مرگ ناگهانی این صنعت را به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Gambling had brought about his ruin.
[ترجمه گوگل]قمار باعث تباهی او شده بود
[ترجمه ترگمان]شرط بندی از بین رفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Credit cards have brought about a revolution in people's spending habits.
[ترجمه گوگل]کارت های اعتباری انقلابی در عادات خرج کردن مردم به وجود آورده است
[ترجمه ترگمان]کارت های اعتباری در مورد یک انقلاب در عادات مصرف مردم ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The scientific management method has brought about many changes in factory production.
[ترجمه گوگل]روش مدیریت علمی تغییرات زیادی را در تولید کارخانه ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]روش مدیریت علمی باعث تغییرات زیادی در تولید کارخانه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The twentieth century brought about revolutionary changes in our lifestyles.
[ترجمه گوگل]قرن بیستم تغییرات انقلابی در سبک زندگی ما ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]قرن بیستم تغییراتی انقلابی در سبک زندگی ما به ارمغان آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A huge amount of environmental damage has been brought about by the destruction of the rainforests.
[ترجمه گوگل]خسارات زیست محیطی عظیمی بر اثر تخریب جنگل های بارانی وارد شده است
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی از خسارات زیست محیطی توسط تخریب جنگل های بارانی به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Great improvement has been brought about in the service life of springs by hot peening.
[ترجمه گوگل]بهبود زیادی در عمر مفید فنرها با لایه برداری داغ ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]پیشرفت بزرگ در جریان خدمت چشمه های آب گرم با peening گرم به وجود آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Their change of policy brought about a reconciliation with Britain.
[ترجمه گوگل]تغییر سیاست آنها باعث آشتی با بریتانیا شد
[ترجمه ترگمان]تغییر سیاست آن ها باعث ایجاد صلح با بریتانیا شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Going to college brought about a dramatic transformation in her outlook.
[ترجمه گوگل]رفتن به دانشگاه تحولی شگرف در دیدگاه او ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]رفتن به کالج تبدیل به تحولی چشمگیر در چشم انداز خود شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It was her father's fondness for drink that brought about the break-up of her parents' marriage.
[ترجمه گوگل]این علاقه پدرش به نوشیدنی بود که باعث از هم پاشیدگی ازدواج والدینش شد
[ترجمه ترگمان]علاقه پدرش به نوشیدنی بود که در مورد جدایی از ازدواج پدر و مادرش آورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• caused, made happen

پیشنهاد کاربران

پدید آمدن
موجب شدن
ناشی شدن از
باعث ایجادشدن
باعث - اتفاق افتادن
به ارمغان آوردن
achieved by
caused by
created by
provoked by
Done by
Perfomes by
Perpetrated by
توسط / به موجب چیزی به وجود آمدن
توسط/به موجب چیزی اتفاق افتادن
توسط/به موجب چیزی به دست آمدن
توسط/به موجب چیزی انجام شدن


به وجود آورده است، ایجاد کرد

بپرس