brotherly

/ˈbrəðərli//ˈbrʌðəli/

معنی: برادرانه، از روی مهربانی، از روی دوستی
معانی دیگر: برادر وار، مهربان و صمیمی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: brotherliness (n.)
• : تعریف: having or showing affection, kindness, or loyalty.

- a brotherly act
[ترجمه گوگل] یک عمل برادرانه
[ترجمه ترگمان] یک عمل برادرانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. brotherly political relations
روابط سیاسی برادرانه

2. The brotherly spirit of science, which unites into one family all its votaries of whatever grade,and however widely dispersed throughout the different quarters of the globe.
[ترجمه گوگل]روح برادرانه علم، که همه رای دهندگان خود را از هر درجه ای که باشند در یک خانواده متحد می کند، و هر چند به طور گسترده در نقاط مختلف جهان پراکنده شده باشد
[ترجمه ترگمان]روحیه برادرانه علم، که همه اعضای خانواده را از هر لحاظ به هم پیوند می دهد، و با این حال در سراسر نقاط مختلف جهان پراکنده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He gave her a brief, brotherly kiss.
[ترجمه گوگل]او را برادرانه بوسید
[ترجمه ترگمان]او بوسه مختصر و برادرانه به او داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Can I give you some brotherly advice?
[ترجمه گوگل]میشه یه نصیحت برادرانه بهت بکنم؟
[ترجمه ترگمان]میتونم یه نصیحت برادرانه بهت بکنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The preacher amplified on the theme of brotherly love.
[ترجمه گوگل]واعظ با موضوع عشق برادرانه سخن گفت
[ترجمه ترگمان]کشیش موضوع عشق برادرانه را تقویت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Brotherly love is love for all human beings.
[ترجمه گوگل]عشق برادرانه عشق به همه انسانهاست
[ترجمه ترگمان]عشق برادرانه نسبت به همه انسان ها عشق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With true brotherly love, he provided a cross for Anthony Mayson to finish in style for the lead.
[ترجمه گوگل]او با عشق واقعی برادرانه، یک صلیب برای آنتونی میسون فراهم کرد تا به سبک برتری به پایان برسد
[ترجمه ترگمان]او با عشق برادرانه واقعی، صلیبی برای آنتونی Mayson فراهم کرد تا سبک رهبری را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But in its depiction of brotherly love it achieves much that is touching and unexpected.
[ترجمه گوگل]اما در به تصویر کشیدن عشق برادرانه، به چیزهای زیادی دست می یابد که لمس کننده و غیرمنتظره است
[ترجمه ترگمان]اما به هنگام نمایش عشق برادرانه به چیزهای بسیار هیجان انگیز و غیر منتظره دست می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Not that I'd exactly been full of brotherly love for him before I'd left the town.
[ترجمه گوگل]نه اینکه قبل از اینکه شهر را ترک کنم دقیقاً سرشار از عشق برادرانه به او بودم
[ترجمه ترگمان]نه اینکه قبل از اینکه از شهر خارج شوم، عشق برادرانه نسبت به او داشته باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There was brotherly warmth as well as a touch of adult irony in his voice.
[ترجمه گوگل]گرمای برادرانه و همچنین طنز بزرگسالی در صدایش بود
[ترجمه ترگمان]گرمی برادرانه در صدایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He offered me some brotherly advice.
[ترجمه گوگل]او نصیحتی برادرانه به من کرد
[ترجمه ترگمان] بهم یه نصیحت برادرانه پیشنهاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was always sort of brotherly and fatherly with him.
[ترجمه گوگل]همیشه با او برادرانه و پدرانه رفتار می کرد
[ترجمه ترگمان]همیشه با او برادرانه و پدرانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They showed no sign of brotherly love as they battled it out for the runner-up spot before the record crowd.
[ترجمه گوگل]آن‌ها هیچ نشانی از عشق برادرانه نشان ندادند، زیرا در برابر جمعیت رکورددار برای کسب مقام نایب قهرمانی مبارزه کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها هیچ نشانه ای از عشق برادرانه نشان ندادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Standard stuff he shrugged, in his brotherly way.
[ترجمه گوگل]چیزهای استاندارد او به روش برادرانه اش شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه ترگمان]مارتین شانه هایش را بالا انداخت و با لحن برادرانه خاصی شانه هایش را بالا انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Only his tears spoke of brotherly love.
[ترجمه گوگل]فقط اشک هایش از عشق برادرانه حرف می زد
[ترجمه ترگمان]فقط اشک از عشق برادرانه سخن می گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برادرانه (قید)
brotherly

از روی مهربانی (قید)
brotherly

از روی دوستی (قید)
brotherly

انگلیسی به انگلیسی

• of brothers, fraternal; like a brother
brotherly feelings are the feelings of affection and loyalty which you expect a brother to show.

پیشنهاد کاربران

برادرانه ، از روی برادری
برادرانه
∆ ?Can I give you some brotherly advice
صمیمانه، برادرانه

بپرس