brooder

/ˈbruːdər//ˈbruːdə/

(انسان) سر به جیب، مرتب در فکر و غم، غصه خور، (حیوان) زایا، تخمی، کرچ، اندیشه کننده، روی تخم نشین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person, thing, or animal that broods.
مشابه: sulk

(2) تعریف: a heated structure in which young chickens or other birds are raised.

جمله های نمونه

1. The same heavy, brooding silence descended on them.
[ترجمه گوگل]همان سکوت سنگین و غم انگیزی بر آنها حاکم شد
[ترجمه ترگمان]همان سکوت سنگین و سنگین بر آن ها فرود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't brood too much and just let it be. You will finally have what you should.
[ترجمه گوگل]زیاد غر نزنید و بگذارید اینطور باشد بالاخره آنچه را که باید خواهید داشت
[ترجمه ترگمان]زیاد فکر نکن و فقط بذار باشه بالاخره کاری که باید بکنی رو خواهی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't sit at home brooding all day.
[ترجمه گوگل]تمام روز را در خانه ننشینید و فکر کنید
[ترجمه ترگمان]تمام روز توی خونه نشین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is time for hens to brood.
[ترجمه گوگل]وقت جوجه ریزی است
[ترجمه ترگمان]وقتش است که مرغ ها شروع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's no need to brood over inflation.
[ترجمه گوگل]نیازی به فکر کردن در مورد تورم نیست
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست به تورم فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. When he's depressed he sits brooding for hours.
[ترجمه گوگل]وقتی افسرده است ساعت ها می نشیند و در حال فکر کردن است
[ترجمه ترگمان]وقتی او افسرده می شود، ساعت ها در فکر فرو می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She constantly broods about her family.
[ترجمه گوگل]او مدام در مورد خانواده اش فکر می کند
[ترجمه ترگمان]مدام در مورد خانواده اش فکر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There is a brooding melancholy in his black and white photography.
[ترجمه گوگل]در عکاسی سیاه و سفید او غم انگیزی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در عکاسی سیاه و سفید او یک افسردگی عمیق وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Extrovert prefer lively conversation to brood on the meaning of life.
[ترجمه گوگل]برون گراها گفتگوی پر جنب و جوش را به اندیشیدن درباره معنای زندگی ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]Extrovert گفتگوهای زنده را ترجیح می دهند که به معنای زندگی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The blackbird flew back and forth to its brood.
[ترجمه گوگل]پرنده سیاه به سوی نسل خود به این سو و آن سو پرواز کرد
[ترجمه ترگمان]پرنده به پرواز درآمد و به سوی فرزندان خود پرواز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Extroverts prefer lively conversation to brooding on the meaning of life.
[ترجمه گوگل]برونگراها گفتگوی پر جنب و جوش را به فکر کردن در مورد معنای زندگی ترجیح می دهند
[ترجمه ترگمان]برون گرایان گفتگوهای زنده و پر جنب و جوش را ترجیح می دهند تا به معنای زندگی فکر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You're not still brooding over what he said, are you?
[ترجمه گوگل]شما هنوز در مورد صحبت های او فکر نمی کنید، درست است؟
[ترجمه ترگمان]تو هنوز به چیزی که اون گفته فکر نمی کنی، هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Don't brood about it.
[ترجمه گوگل]درموردش فکر نکن
[ترجمه ترگمان]نگران آن نباش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There's no point brooding over it - she's gone.
[ترجمه گوگل]هیچ فایده ای ندارد که در مورد آن فکر کنید - او رفته است
[ترجمه ترگمان]هیچ دلیلی برای فکر کردن به آن وجود ندارد - او رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She sat at her desk,brooding darkly onwhy he had left her.
[ترجمه گوگل]پشت میزش نشست و تاریک فکر می کرد که چرا او را ترک کرده است
[ترجمه ترگمان]پشت میزش نشسته بود و به طرز مرموزی فکر می کرد که او را ترک کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one that broods; structure for raising young fowl

پیشنهاد کاربران

The term "brooder" is often used to describe someone who tends to be introspective, serious, and contemplative. It is typically used to describe someone who spends a lot of time thinking deeply about their thoughts and feelings, and who may be prone to melancholy or moodiness
...
[مشاهده متن کامل]

گوشه گیر، آدمی که در خود فرو می رود
He's always been a bit of a brooder, spending hours alone with his thoughts
I'm not sure what's been going on with him lately, but he's been more of a brooder than usual
Some people find his brooding demeanor to be mysterious and attractive, while others find it off - putting
As a brooder myself, I can relate to the tendency to get lost in one's own thoughts

منابع• https://poe.com/s/DN8VSCSYzEdhKbH1P3uo
خاتمه دهنده ( در پرورش ملکه )

بپرس