bronzed

/ˈbrɑːnz//brɒnz/

مفرغ، مسبار، برنزی، برنگ برنز، گستاخی

جمله های نمونه

1. her brown swimsuit was a perfect foil for her bronzed skin
لباس شنای قهوه ای او،پوست برونزه ی او را بهتر جلوه می داد.

2. The sailor was bronzed from the sun.
[ترجمه گوگل]ملوان از خورشید برنز شده بود
[ترجمه ترگمان]ملوان در برابر آفتاب آفتاب سوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's bronzed from a short holiday in California.
[ترجمه گوگل]او از یک تعطیلات کوتاه در کالیفرنیا برنز شده است
[ترجمه ترگمان]او از یک تعطیلات کوتاه در کالیفرنیا گیر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Elaine came back from her holiday looking bronzed and beautiful.
[ترجمه گوگل]الین از تعطیلات خود برگشت و ظاهری برنزی و زیبا داشت
[ترجمه ترگمان]الین از تعطیلات برگشته بود و در حال نگاه کردن به آفتاب سوخته و زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The sun bronzed their faces.
[ترجمه گوگل]خورشید صورتشان را برنزی کرد
[ترجمه ترگمان]آفتاب صورتشان را می سوزاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His face was bronzed by the sun.
[ترجمه گوگل]صورتش از آفتاب برنز شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش در آفتاب آفتاب سوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Handsomely rugged, bronzed, not drawn into lines of exasperation but smiling - a kind, caring man who loved her.
[ترجمه گوگل]خوش تیپ ناهموار، برنزی، نه در خطوط خشم کشیده شده بلکه خندان - مردی مهربان و دلسوز که او را دوست داشت
[ترجمه ترگمان]handsomely خشن، آفتاب سوخته، نه با عصبانیت، بلکه با مهربانی، مردی مهربان و دلسوز که او را دوست داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Three large bronzed fans whirred above in the smoky air.
[ترجمه گوگل]سه بادبزن بزرگ برنزی در هوای دود آلود بالا می‌چرخیدند
[ترجمه ترگمان]سه بادبزن برنزی بزرگ در هوای دود آلود به پرواز درآمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His bare chest was bronzed and lightly coated with dark hair, darker than that on his head.
[ترجمه گوگل]سینه برهنه اش برنزی بود و به آرامی با موهای تیره پوشیده شده بود، تیره تر از موهای سرش
[ترجمه ترگمان]سینه عریان او برنزه و با موهای تیره، تیره تر از آن بود که بر سر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. To make himself especially lean and bronzed for his meeting with the young actress Henna Mickiewicz.
[ترجمه گوگل]برای اینکه خود را مخصوصاً برای ملاقات با هنرپیشه جوان حنا میکیویچ لاغر و برنزی کند
[ترجمه ترگمان]برای اینکه خود را برای ملاقات با هنرپیشه جوان henna Mickiewicz، به خصوص لاغر و آفتاب سوخته سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The pool was surrounded by bronzed girls wearing minuscule bikinis.
[ترجمه گوگل]اطراف استخر توسط دخترانی برنزی پوشیده شده بود که بیکینی های کوچک پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان]استخر با لباس های کوتاه و بیکینی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Alison was bronzed by outdoor life, sunny walks and tennis.
[ترجمه گوگل]زندگی در فضای باز، پیاده روی های آفتابی و تنیس برنز آلیسون بود
[ترجمه ترگمان]آلیسون در هوای آزاد، پیاده روی و تنیس در هوای آزاد، آفتاب سوخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He was bronzed and athletic, with manly features and a steady gaze.
[ترجمه گوگل]او برنزی و ورزشکار، با ویژگی های مردانه و نگاهی ثابت بود
[ترجمه ترگمان]برنزه و ورزش کار بود با چهره مردانه و نگاه ثابتی که به او دوخته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• made of bronze; suntanned
someone who is bronzed is sun-tanned in an attractive way.

پیشنهاد کاربران

بپرس