1. He was suffering from chronic bronchitis.
[ترجمه گوگل]او از برونشیت مزمن رنج می برد
[ترجمه ترگمان]از این بیماری برونشیت مزمن رنج می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He was in bed with bronchitis.
3. Asthma / bronchitis claims jump 75 %; sprains / strains are 3 6 % higher. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]افزایش 75 درصدی ادعاهای آسم/ برونشیت؛ رگ به رگ شدن / رگ به رگ شدن 3 6 درصد بیشتر است فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]claims آسم \/ برونشیت به میزان ۷۵ درصد پرش می کنند؛ کشش \/ کشیدگی عضله ۳ % بیشتر است فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It causes heart disease, lung cancer, bronchitis and emphysema.
[ترجمه گوگل]باعث بیماری قلبی، سرطان ریه، برونشیت و آمفیزم می شود
[ترجمه ترگمان]این بیماری موجب بیماری قلبی، سرطان ریه، برونشیت و emphysema می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Consultation rates for acute bronchitis have continued to increase but are still lower than the same time last year.
[ترجمه گوگل]نرخ مشاوره برای برونشیت حاد همچنان در حال افزایش است، اما همچنان نسبت به زمان مشابه در سال گذشته کمتر است
[ترجمه ترگمان]میزان مشاوره برای برونشیت حاد همچنان افزایش پیدا کرده است، اما هنوز هم پایین تر از بازه زمانی مشابه در سال گذشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Contamination could cause lung problems, similar to bronchitis, and eye and skin problems.
[ترجمه گوگل]آلودگی می تواند باعث مشکلات ریوی، مشابه برونشیت، و مشکلات چشمی و پوستی شود
[ترجمه ترگمان]Contamination می تواند موجب مشکلات ریه، مشابه برونشیت، و مشکلات چشمی و پوستی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He had a bad attack of bronchitis during February and was forced to spend ten days in hospital.
[ترجمه گوگل]او در ماه فوریه دچار حمله بد برونشیت شد و مجبور شد ده روز را در بیمارستان بگذراند
[ترجمه ترگمان]وی دچار حمله بدی به برونشیت در ماه فوریه شد و مجبور شد ده روز در بیمارستان بستری شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Approximately 90% of deaths from lung cancer and bronchitis are caused by smoking.
[ترجمه گوگل]تقریباً 90 درصد مرگ و میرهای ناشی از سرطان ریه و برونشیت ناشی از سیگار کشیدن است
[ترجمه ترگمان]تقریبا ۹۰ درصد مرگ ناشی از سرطان ریه و برونشیت ناشی از سیگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. After a severe attack of bronchitis in 195 Normand moved to Winchester where he died 25 October 198
[ترجمه گوگل]پس از یک حمله شدید برونشیت در سال 195، نورماند به وینچستر نقل مکان کرد و در 25 اکتبر 198 درگذشت
[ترجمه ترگمان]پس از یک حمله شدید به برونشیت در سال ۱۹۵ Normand به وینچستر رفت و در همانجا ۲۵ اکتبر درگذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He was also frequently ill with bronchitis and colds, adding to the stress.
[ترجمه گوگل]او همچنین به طور مکرر مبتلا به برونشیت و سرماخوردگی بود که بر استرس می افزود
[ترجمه ترگمان]او همچنین مبتلا به برونشیت و سرماخوردگی بود و به استرس می افزاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It can aggravate asthma and bronchitis and cause coughing, choking and impaired lung function, particularly in people who exercise.
[ترجمه گوگل]می تواند آسم و برونشیت را تشدید کند و باعث سرفه، خفگی و اختلال در عملکرد ریه شود، به ویژه در افرادی که ورزش می کنند
[ترجمه ترگمان]این بیماری می تواند آسم و برونشیت را بدتر کند و باعث سرفه، خفگی و اختلال عملکرد ریه، به ویژه در افرادی که ورزش می کنند، شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The only reliable method of preventing parasitic bronchitis is to immunise all young calves with lungworm vaccine.
[ترجمه گوگل]تنها روش مطمئن برای پیشگیری از برونشیت انگلی، ایمن سازی تمام گوساله های جوان با واکسن کرم ریه است
[ترجمه ترگمان]تنها روش قابل اعتماد پیش گیری از برونشیت انگلی، ایمن سازی همه گوساله ها با واکسن lungworm است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Breathing is affected and bronchitis is more likely to occur in overweight people.
[ترجمه گوگل]تنفس تحت تأثیر قرار می گیرد و برونشیت بیشتر در افراد دارای اضافه وزن رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]تنفس عمیق و برونشیت مزمن بیشتر احتمال دارد که در افراد با اضافه وزن وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This also cleared, only to develop into bronchitis, which slowed down my activities considerably.
[ترجمه گوگل]این نیز از بین رفت، اما به برونشیت تبدیل شد، که به طور قابل توجهی فعالیت های من را کند کرد
[ترجمه ترگمان]این مساله همچنین باعث شد تا به یک برونشیت تبدیل شود که فعالیت های من را به طور قابل ملاحظه ای کاهش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Ten percent of Krakow's children suffer from chronic bronchitis.
[ترجمه گوگل]ده درصد از کودکان کراکوف از برونشیت مزمن رنج می برند
[ترجمه ترگمان]ده درصد از کودکان Krakow از برونشیت مزمن رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید