bronchial

/ˈbrɑːntʃiəl//ˈbrɒŋkɪəl/

وابسته به نایژه یا نایژک، وابسته به نای یا قصبه الریه، نایژه ای

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: bronchially (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to the branched tubes into which the windpipe divides.

جمله های نمونه

1. bronchial tubes
لوله های (نایژه های) ریه

2. He had bronchial pneumonia as a child.
[ترجمه گوگل]او در کودکی به ذات الریه برونش مبتلا شد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک بچه سینه پهلو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. You know that you tend to be bronchial.
[ترجمه گوگل]می دانید که تمایل به برونش دارید
[ترجمه ترگمان] تو می دونی که تو میخوای \"bronchial\" باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was presently in the grip of a bronchial infection that made it hard for him to carry on.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر در چنگال عفونت برونش بود که ادامه را برایش سخت کرده بود
[ترجمه ترگمان]او بلافاصله در چنگ یک عفونت برونشیت بود که برایش سخت شده بود که ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I get a bit bronchial if I stay in London in the winter.
[ترجمه گوگل]اگر در زمستان در لندن بمانم کمی دچار برونش می شوم
[ترجمه ترگمان]اگر در زمستان در لندن بمانم کمی bronchial
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The bronchial epithelium is hyperplastic and heavily infiltrated by inflammatory cells, particularly eosinophils.
[ترجمه گوگل]اپیتلیوم برونش هیپرپلاستیک است و به شدت توسط سلول های التهابی، به ویژه ائوزینوفیل ها نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]بافت bronchial bronchial و به شدت توسط سلول های التهابی به ویژه ائوزینوفیل مورد نفوذ قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. However, in paroxysmal coughing, large amounts of bronchial mucus are often expelled, containing large numbers of larvae.
[ترجمه گوگل]با این حال، در سرفه های حمله ای، مقادیر زیادی مخاط برونش اغلب دفع می شود که حاوی تعداد زیادی لارو است
[ترجمه ترگمان]با این حال، در سرفه های همراه، مقدار زیادی خلط bronchial اغلب بیرون رانده می شوند که حاوی تعداد زیادی از لاروها هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective:To provide the relative data of bronchial artery anastomosis during lung transplantation.
[ترجمه گوگل]هدف: ارائه اطلاعات نسبی آناستوموز شریان برونش در طی پیوند ریه
[ترجمه ترگمان]هدف: ارایه اطلاعات نسبی of bronchial در طول پیوند ریه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These are changes of bronchial asthma.
[ترجمه گوگل]اینها تغییرات آسم برونش است
[ترجمه ترگمان]این ها تغییراتی در آسم bronchial هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bronchial asthma is a common disease and frequently encountered disease of respiratory apparatus.
[ترجمه گوگل]آسم برونش یک بیماری شایع است و بیماری دستگاه تنفسی اغلب با آن مواجه می شود
[ترجمه ترگمان]آسم bronchial یک بیماری شایع است و اغلب با بیماری دستگاه تنفسی مواجه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Bronchial carcinoid tumors may be manifested by severe and prolonged flushing episodes, facial and periorbital edema, excessive lacrimation, salivation, tachycardia, and hypotension.
[ترجمه گوگل]تومورهای کارسینوئید برونش ممکن است با دوره های برافروختگی شدید و طولانی مدت، ادم صورت و اطراف چشم، اشکی بیش از حد، ترشح بزاق، تاکی کاردی و افت فشار خون ظاهر شوند
[ترجمه ترگمان]تومورهای مغزی bronchial ممکن است با گونه های سرخ شدید و طولانی مدت، تورم صورت و periorbital، بزاق بیش از حد، بزاق بیش از حد، بزاق بیش از حد، و hypotension نشان داده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The early time tracheotomy and the bronchial tube pulmonary alveo. . .
[ترجمه گوگل]زمان اولیه تراکئوتومی و آلوئو ریوی لوله برونش
[ترجمه ترگمان]اولین بار نای بری و لوله ریوی به alveo ریوی رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Methods Bronchial biopsies and bronchoalveolar lavage ( BAL) were performed on 12 asthmatic patients and 10 control subjects with fibreoptic bronchoscopy .
[ترجمه گوگل]روش‌ها بیوپسی برونش و لاواژ برونکوآلوئولار (BAL) بر روی 12 بیمار مبتلا به آسم و 10 فرد کنترل با برونکوسکوپی فیبراپتیک انجام شد
[ترجمه ترگمان]روش های bronchial biopsies و bronchoalveolar lavage (bal)در ۱۲ بیمار مبتلا به آسم و ۱۰ سوژه کنترلی با fibreoptic bronchoscopy انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ten days after presentation, she developed Pneumocystis carinii pneumonia which was confirmed by identification of the organism in bronchial lavage specimens.
[ترجمه گوگل]ده روز پس از مراجعه، وی دچار پنومونی پنوموسیستیس کارینی شد که با شناسایی ارگانیسم در نمونه های لاواژ برونش تایید شد
[ترجمه ترگمان]ده روز پس از ارائه، او pneumocystis carinii pneumonia را توسعه داد که با شناسایی ارگانیسم در نمونه های bronchial مورد تایید قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of or relating to the bronchia or bronchi (anatomy)
bronchial means affecting or concerned with the bronchial tubes.
you can also use bronchial to describe something which is caused by or which reminds you of bronchitis.

پیشنهاد کاربران

بپرس