bromidic


چرند، حرف پوچ، مهمل، حرف تکراری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: bromidically (adv.)
• : تعریف: commonplace or dull.
مشابه: prosaic

- a bromidic speech
[ترجمه گوگل] یک سخنرانی برومیدی
[ترجمه ترگمان] یک سخنرانی bromidic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• containing an unoriginal statement, commonplace

پیشنهاد کاربران

/broʊˈmɪdɪk/
✍️ بی روح و غیرمبتکرانه که اغلب با کلیشه ها یا عبارات سطحی مشخص می شود. این اصطلاح برای توصیف چیزی استفاده می شود که به دلیل بیش از حد استفاده شدن یا معمولی بودن، تازگی یا هیجان خود را از دست داده است.
...
[مشاهده متن کامل]

✍️✍️به طور مجازی، می تواند نماد کسالت و فقدان خلاقیت باشد و نشان دهد که چیزی کسل کننده یا بی روح است.
👈مترادف؛ Clich�d, trite, banal, hackneyed, unoriginal, boring.
👇مثال؛
Literature: "The novel was criticized for its bromidic plot and lack of character development. " 📚
Conversation: "His speech was full of bromidic phrases that failed to capture the audience's interest. " 🗣️
Entertainment: "The movie was entertaining but ultimately bromidic, with predictable twists and turns. " 🎬

✍ توضیح: Lacking originality; dull and unoriginal 😐
🔍 مترادف: Trite
✅ مثال: The speech was full of bromidic phrases that failed to inspire the audience.
حرف اضافه
how nothing bromidic ever spilled from his lips
چطور هیچ حرف اضافه ای از دهانش خارج نمی شد

بپرس