bromidic


چرند، حرف پوچ، مهمل، حرف تکراری

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: bromidically (adv.)
• : تعریف: commonplace or dull.
مشابه: prosaic

- a bromidic speech
[ترجمه گوگل] یک سخنرانی برومیدی
[ترجمه ترگمان] یک سخنرانی bromidic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• containing an unoriginal statement, commonplace

پیشنهاد کاربران

حرف اضافه
how nothing bromidic ever spilled from his lips
چطور هیچ حرف اضافه ای از دهانش خارج نمی شد

بپرس