broken heart

جمله های نمونه

1. I tired you can not see my broken heart you can not hear.
[ترجمه گوگل]خسته ام تو نمیتوانی قلب شکسته ام را ببینی نمیتوانی بشنوی
[ترجمه ترگمان]خسته شدم که نمی تونی قلب شکسته منو ببینی نمی تونی بشنوی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I reckon she died of a broken heart.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم او از یک قلب شکسته مرد
[ترجمه ترگمان]به گمانم از قلب شکسته مرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A broken heart takes a long time to heal.
[ترجمه گوگل]یک قلب شکسته مدت زیادی طول می کشد تا بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]قلب شکسته مدتی طول می کشد تا بهبود یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. No one ever died of a broken heart.
[ترجمه گوگل]هیچ کس هرگز از دل شکسته نمرده است
[ترجمه ترگمان] هیچ کس تا به حال از قلب شکسته نمرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She never recovered from her broken heart.
[ترجمه گوگل]او هرگز از قلب شکسته خود خلاص نشد
[ترجمه ترگمان]اون هیچ وقت از قلب شکسته اون خوب نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Listen to God with a broken heart. He is not only the doctor who mends it, but also the father who wipes away the tears. Criss Jami
[ترجمه گوگل]با دل شکسته به خدا گوش کن او نه تنها پزشکی است که آن را ترمیم می کند، بلکه پدری است که اشک ها را پاک می کند کریس جامی
[ترجمه ترگمان]با قلبی شکسته به خدا گوش کن او نه تنها پزشک است که این کار را می کند، بلکه پدر است که اشک هایش را پاک می کند کریس جامی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Sindham dies and then Ana dies of a broken heart.
[ترجمه گوگل]سندهام می میرد و سپس آنا از یک قلب شکسته می میرد
[ترجمه ترگمان]Sindham می میرد و آنا از قلب شکسته می میرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was the universal panacea for a broken heart.
[ترجمه گوگل]این نوشداروی جهانی برای یک قلب شکسته بود
[ترجمه ترگمان]این داروی همگانی برای یک قلب شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some said she'd left with a broken heart.
[ترجمه گوگل]برخی گفتند که او با قلب شکسته رفته است
[ترجمه ترگمان]بعضی ها می گفتند که با قلبی شکسته از آنجا رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I wanted to weep for her broken heart.
[ترجمه گوگل]دلم می خواست برای قلب شکسته اش گریه کنم
[ترجمه ترگمان]دلم می خواست به خاطر قلب شکسته اش گریه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Eating never fixed a broken heart!
[ترجمه گوگل]غذا خوردن هرگز قلب شکسته را درست نمی کند!
[ترجمه ترگمان]خوردن هیچ وقت یه قلب شکسته رو درست نمی کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The system caused many a broken heart over the generations.
[ترجمه گوگل]این سیستم در طول نسل ها باعث شکسته شدن قلب بسیاری شد
[ترجمه ترگمان]این سیستم باعث ایجاد یک قلب شکسته در طول نسل ها شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It was part sadness, like a broken heart.
[ترجمه گوگل]بخشی از غم بود، مثل یک قلب شکسته
[ترجمه ترگمان]قسمتی از اندوه بود، مثل یک قلب شکسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A broken heart is not the same as a twisted ankle.
[ترجمه گوگل]قلب شکسته با مچ پا پیچ خورده یکی نیست
[ترجمه ترگمان]قلب شکسته مثل یک قوزک پیچ خورده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• unrequited love, lost love

پیشنهاد کاربران

Now I understand you broken heart girl same my
Sorry to break your heart, l didn't meant it l love you for ever and ever and ever K. F
لطفا معنی اینو بهم بگیننننننننن
Sorry to break your heart, l didn't meant it l love you for ever and ever and ever K. F
لطفا معنی اینو بهم بگین
قلب شکسته ( استعاره ای از استرس شدید و درد احساسی که هنگام از دست دادن عشق و . . . . احساس میشه ) .
مترادف: heartbreak / heartache
کلی زندگیم لقب broken رو داشتم و خواهم داشت ( :
قلب بیمار هم معنی میده
The heart of ni who is heartbroken clps.
For everyoneمعنی به فارسی چه میشود ممنون میشم
قلب شکسته
دلشکسته
it broke my heart
غمگین
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس