شایع شدن
پخش شدن خبر
خراب کردن
رخ دادن ، روی دادن
When the fire broke out on Thursday
بر اثر وقوع آتش سوزی در روز پنجشنبه
بر اثر وقوع آتش سوزی در روز پنجشنبه
اتفاق افتادن، رخ دادن
رخ دادن
a bit of a fracas broke out
شروع سریع
َشروع ناگهانی
رخ دادن.
مثال:
. The tsunami broke out in japan
سونامی در ( کشور ) ژاپن رخ داد.
مثال:
سونامی در ( کشور ) ژاپن رخ داد.
شیوع یافتن ( بیماری )
خاتمه پیدا کرد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)