broader

پیشنهاد کاربران

بزرگ تر
Wider
صفت تفضیلیِ broad
broad er
گسترده تر
مبسوط تر
پهناور ، عریض ، گشاد ، گسترده تر
. The worse things got, the broader ger smile became
گشاده تر
وسیعتر
کلی تر،
گسترده تر،
جامع تر
Behavior in its broader sense includes all types of human activities.
رفتار در معنای عام خود شامی تمامی فعالیت های انسانی می باشد.
کلی تر
جامع تر
گسترده تر - فرا گیر تر - شیوع تر
گسترده تر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس