گسترده تر، وسیع تر، فراگیرتر؛ وقتی یه چیز فقط محدود به یک نقطه یا یک موضوع نیست و دامنه اش بزرگ تر از حد انتظار میشه.
🔹 مثال: این حمله فقط یه بخش رو نزده؛ اثراتش خیلی broader شده و چند واحد دیگه رو هم درگیر کرده.
... [مشاهده متن کامل]
🔸 نکتهٔ چالشی: broader فقط یعنی بزرگ تر؟ نه. گاهی یعنی چندنقطه ای یا چندبُعدی؛ یعنی موضوع از یک زاویه ساده بیرون میزنه و وارد لایه های متنوع تر میشه و همین جاهاست که تحلیل سخت تر میشه.
🔹 مثال: این حمله فقط یه بخش رو نزده؛ اثراتش خیلی broader شده و چند واحد دیگه رو هم درگیر کرده.
... [مشاهده متن کامل]
🔸 نکتهٔ چالشی: broader فقط یعنی بزرگ تر؟ نه. گاهی یعنی چندنقطه ای یا چندبُعدی؛ یعنی موضوع از یک زاویه ساده بیرون میزنه و وارد لایه های متنوع تر میشه و همین جاهاست که تحلیل سخت تر میشه.
بزرگ تر
صفت تفضیلیِ broad
broad er
گسترده تر
گسترده تر
مبسوط تر
پهناور ، عریض ، گشاد ، گسترده تر
گشاده تر
وسیعتر
کلی تر،
گسترده تر،
جامع تر
گسترده تر،
جامع تر
رفتار در معنای عام خود شامی تمامی فعالیت های انسانی می باشد.
کلی تر
جامع تر
گسترده تر - فرا گیر تر - شیوع تر
گسترده تر
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)