1. Not boring white or dark blue broadcloth, but in an explosion of colors and fabrics, from stretch denim to corduroy.
[ترجمه گوگل]پارچه پهن سفید یا آبی تیره خسته کننده نیست، اما در انفجاری از رنگ ها و پارچه ها، از جین کش دار گرفته تا کرک
[ترجمه ترگمان]نه از ماهوت آبی رنگ و یا ماهوت آبی تیره، بلکه در انفجاری از رنگ ها و پارچه، از کتان تا مخمل کبریتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The heavy, dark-blue broadcloth coat would not go into the suitcase.
[ترجمه گوگل]کت پارچه ای سنگین و آبی تیره داخل چمدان نمی رفت
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار تیره و تیره رنگش به درون کیف فرو نمی رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A nice black broadcloth is what little girls wear.
[ترجمه گوگل]یک پارچه پهن مشکی زیبا همان چیزی است که دختر بچه ها می پوشند
[ترجمه ترگمان]یک ماهوت سیاه خوب، همان لباسی است که دختران کوچک می پوشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Opening Aunt Pitty's closet she removed a black broadcloth cloak, a thin fall garment which Pitty used only for Sunday wear, and put it on.
[ترجمه گوگل]با باز کردن کمد خاله پیتی، شنل پارچهای مشکی، یک لباس پاییزی نازک که پیتی فقط برای لباس یکشنبه استفاده میکرد، درآورد و آن را پوشید
[ترجمه ترگمان]اتاق عمه پیتی را باز کرد و شنل سیاه و سیاهی را برداشت که عمه پیتی فقط برای پوشیدن لباس یکشنبه استفاده می کرد و آن را پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was dressed in black broadcloth, a tall man, towering over the officers who stood near him, bulky in the shoulders but tapering to a small waist and absurdly small feet in varnished boots.
[ترجمه گوگل]او لباس پهن مشکی پوشیده بود، مردی قد بلند، بالای سر افسرانی که در نزدیکی او ایستاده بودند، بالا میرفت، شانههایش حجیم بود، اما به کمر کوچکی میرسید و پاهای عجیب و غریب کوچکی در چکمههای لاک زده
[ترجمه ترگمان]ماهوت مشکی به تن داشت، یک مرد بلند قد، که قد بلندی داشت، over که در کنارش ایستاده بود، هیکلی درشت که در کنارش ایستاده بود و پاهای کوچک و کوچک او را به پا داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was an elderly man dressed in an ancient broadcloth suit and polished shoes.
[ترجمه گوگل]او مردی سالخورده بود که کت و شلوار پارچه ای باستانی و کفش های جلا پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او مردی مسن بود که کت و شلوار نو و کفش های براق پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She had been on the front porch and he had ridden up the long avenue, dressed in grey broadcloth with a wide black cravat setting off his frilled shirt to perfection.
[ترجمه گوگل]او در ایوان جلو بود و او در خیابان طولانی سوار شده بود، با لباس پهن خاکستری با یک کراوات مشکی گشاد که پیراهن خراشیده اش را به کمال رساند
[ترجمه ترگمان]او در ایوان جلویی حضور داشت و او از خیابان طویل بیرون آمده بود، با کراوات مشکی و کراوات مشکی گشاد که پیراهن چین دار خود را به کمال رسانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Caps should only be made of black cotton poplin, broadcloth, rayon, or silk, to match gown they are to be used with.
[ترجمه گوگل]کلاه ها فقط باید از پوپلین نخی مشکی، پارچه پهن، ابریشم مصنوعی یا ابریشم ساخته شوند تا با لباسی که قرار است با آن استفاده شود مطابقت داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Caps باید از پنبه سیاه، broadcloth، rayon، یا ابریشم درست شود تا با پیراهنی که قرار است با آن به کار رود، تطبیق یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was dressed in his one black suit of broadcloth.
[ترجمه گوگل]او در یک کت و شلوار مشکی پارچه گشاد خود را پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]لباسی از ماهوت مشکی به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید