1. A well - known broadcaster has been asked to commentate on the opening ceremony of the national games.
[ترجمه گوگل]از یکی از مجریان سرشناس صدا و سیما خواسته شده تا در مورد مراسم افتتاحیه بازی های ملی اظهار نظر کند
[ترجمه ترگمان]از یک پخش کننده مشهور خواسته شده است تا در مراسم افتتاحیه بازی های ملی شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از یک پخش کننده مشهور خواسته شده است تا در مراسم افتتاحیه بازی های ملی شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The broadcaster bit off the music programme.
[ترجمه گوگل]پخش کننده برنامه موسیقی را قطع کرد
[ترجمه ترگمان]پخش پخش کننده برنامه موسیقی را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پخش پخش کننده برنامه موسیقی را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He was a famous broadcaster in the 1930s.
[ترجمه گوگل]او در دهه 1930 یک مجری مشهور تلویزیون بود
[ترجمه ترگمان]او در دهه ۱۹۳۰ یک مجری مشهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در دهه ۱۹۳۰ یک مجری مشهور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The country needs a national public service broadcaster like the BBC.
[ترجمه گوگل]این کشور به یک پخش کننده خدمات عمومی ملی مانند بی بی سی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]این کشور به یک مجری سرویس عمومی ملی مانند بی بی سی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این کشور به یک مجری سرویس عمومی ملی مانند بی بی سی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Tyll, a broadcaster for 20 years, began as a talk host in 198
[ترجمه گوگل]تایل که به مدت 20 سال پخش کننده بود، در سال 198 به عنوان مجری گفتگو شروع کرد
[ترجمه ترگمان]Tyll، که به مدت ۲۰ سال مجری تلویزیون بود، در سال ۱۹۸ همچنان میزبان سخنرانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Tyll، که به مدت ۲۰ سال مجری تلویزیون بود، در سال ۱۹۸ همچنان میزبان سخنرانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He cautioned, however, that the broadcaster tries to be a moral educator rather than an objective news presence.
[ترجمه گوگل]او هشدار داد، با این حال، صدا و سیما سعی می کند به جای حضور عینی خبری، یک مربی اخلاقی باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال، او هشدار داد که این پخش کننده در تلاش است تا یک مربی اخلاقی باشد تا یک حضور خبری عینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با این حال، او هشدار داد که این پخش کننده در تلاش است تا یک مربی اخلاقی باشد تا یک حضور خبری عینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. As a regular broadcaster on local radio I went along to Radio Nottingham for one of my phone-ins on slimming.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پخش کننده معمولی در رادیو محلی، برای یکی از تلفن هایم در مورد لاغری به رادیو ناتینگهام رفتم
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک فرستنده معمولی در رادیوی محلی، من به سمت رادیو ناتینگهام برای یکی از phone my در سمت slimming رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک فرستنده معمولی در رادیوی محلی، من به سمت رادیو ناتینگهام برای یکی از phone my در سمت slimming رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Author Richard Mabey is a writer and broadcaster on country and environmental matters.
[ترجمه گوگل]نویسنده ریچارد مابی نویسنده و مجری برنامه در مورد مسائل کشور و محیط زیست است
[ترجمه ترگمان]نویسنده ریچارد Mabey نویسنده و مجری در امور کشور و محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نویسنده ریچارد Mabey نویسنده و مجری در امور کشور و محیط زیست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was irate that a public service broadcaster such as S4C should be involved in bidding for a commercial contract.
[ترجمه گوگل]او عصبانی بود که یک پخش کننده خدمات عمومی مانند S4C باید در مناقصه برای یک قرارداد تجاری شرکت کند
[ترجمه ترگمان]او خشمگین بود که یک مجری خدمات عمومی مانند S۴C باید در مناقصه قرارداد تجاری شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او خشمگین بود که یک مجری خدمات عمومی مانند S۴C باید در مناقصه قرارداد تجاری شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Claire Rayner is a novelist, broadcaster and agony aunt.
[ترجمه گوگل]کلر راینر یک رمان نویس، پخش کننده و خاله عذاب آور است
[ترجمه ترگمان] کلر Rayner یه رمان نویس، خاله و agony
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] کلر Rayner یه رمان نویس، خاله و agony
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He was also a radio and television broadcaster.
[ترجمه گوگل]او همچنین گوینده رادیو و تلویزیون بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک مجری رادیو و تلویزیون نیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همچنین یک مجری رادیو و تلویزیون نیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Live television programmes present special problems for the broadcaster.
[ترجمه گوگل]برنامه های زنده تلویزیونی مشکلات خاصی را برای صدا و سیما ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]برنامه های تلویزیونی زنده مشکلات خاصی را برای این رادیو پخش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برنامه های تلویزیونی زنده مشکلات خاصی را برای این رادیو پخش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. In his rookie season as a broadcaster, Simms compared his current job to being a quarterback in the big game.
[ترجمه گوگل]سیمز در فصل تازه کار خود به عنوان یک پخش کننده، شغل فعلی خود را با یک کوارتربک در یک بازی بزرگ مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]در فصل اول خود به عنوان یک گوینده، سیمس کار فعلی خود را در بازی بزرگ مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در فصل اول خود به عنوان یک گوینده، سیمس کار فعلی خود را در بازی بزرگ مقایسه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Every broadcaster tries to determine how much programs are worth to the advertiser.
[ترجمه گوگل]هر پخش کننده سعی می کند تعیین کند که برنامه ها چقدر برای تبلیغ کننده ارزش دارند
[ترجمه ترگمان]هر گوینده تلاش می کند تا مشخص کند که چقدر برنامه ها برای the ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هر گوینده تلاش می کند تا مشخص کند که چقدر برنامه ها برای the ارزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید