broad shouldered


شانه پهن

جمله های نمونه

1. a broad-shouldered man
یک مرد چهارشانه

2. mohsen was broad-shouldered and brawny
محسن چهارشانه و عضلانی بود.

انگلیسی به انگلیسی

• having wide shoulders

پیشنهاد کاربران

بپرس