broad minded

/ˈbrɒdˈmaɪndəd//brɔːdˈmaɪndɪd/

گسترده اندیش، روشنفکر، آزادمنش، پر مدارا، دارای فکر وسیع، روشن فکر دارای فکروسیع وسهل گیر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: broad-mindedly (adv.), broad-mindedness (n.)
• : تعریف: having unprejudiced views; tolerant or liberal.
مترادف: broad, liberal, open-minded, understanding
متضاد: insular, intolerant, narrow-minded, provincial
مشابه: considerate, dispassionate, impartial, latitudinarian, tolerant, unprejudiced

- The broad-minded founders of the college believed that women should have an equal chance to attain higher education.
[ترجمه گوگل] بنیان‌گذاران این کالج بر این باور بودند که زنان باید شانس مساوی برای تحصیلات عالی داشته باشند
[ترجمه ترگمان] بنیانگذاران این کالج معتقد بودند که زنان باید شانس برابر برای رسیدن به تحصیلات عالی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. At seventy she was surprisingly broadminded.
[ترجمه گوگل]در هفتاد سالگی او به طرز شگفت انگیزی گشاده فکر بود
[ترجمه ترگمان]در هفتاد سالگی او به طرز عجیبی روشنفکر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Her parents were broadminded, tolerant, and liberal.
[ترجمه گوگل]پدر و مادرش روشنفکر، بردبار و لیبرال بودند
[ترجمه ترگمان]والدین او broadminded، بردبار و لیبرال بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A liberal is a man too broadminded to take his own side in a quarrel. Robert Frost
[ترجمه گوگل]یک لیبرال مردی است که آنقدر گشاده فکر است که نمی تواند در یک نزاع طرف خود را بگیرد رابرت فراست
[ترجمه ترگمان]یک لیبرال، مردی است که نمی تواند در یک دعوا طرف خودش را بگیرد رابرت فراست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I rather think he will be very broadminded.
[ترجمه گوگل]من بیشتر فکر می کنم که او بسیار گشاده فکر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که او خیلی روشنفکر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. My parents are broadminded, liberal and understanding to the extent that I probably could never match.
[ترجمه گوگل]پدر و مادر من گشاده‌فکر، لیبرال و فهمیده هستند تا جایی که من احتمالاً هرگز نمی‌توانم با آن برابری کنم
[ترجمه ترگمان]والدین من broadminded، لیبرال و درک هستند تا حدی که احتمالا نمی توانم با آن ها بازی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A broadminded man can get along with people from all walks of life.
[ترجمه گوگل]یک مرد گشاده اندیش می تواند با افراد مختلف از هر قشری کنار بیاید
[ترجمه ترگمان]یک مرد broadminded می تواند با مردم از تمام طبقات زندگی همراهی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For respecting others means you are broadminded while admiring others will empty your thought and lose yourself.
[ترجمه گوگل]زیرا احترام به دیگران به این معنی است که شما گشاده فکر هستید در حالی که تحسین دیگران افکار شما را خالی می کند و خود را گم می کند
[ترجمه ترگمان]برای احترام به دیگران این است که شما روشنفکر هستید و دیگران فکر شما را خالی خواهند کرد و خودتان را از دست خواهید داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Dorothy, it is reported, was"intellectually broadminded" and even pursued further education and other developmental activities as she became a grandmother.
[ترجمه گوگل]گزارش شده است که دوروتی "از نظر فکری گسترده" بود و حتی با تبدیل شدن به مادربزرگ تحصیلات بیشتر و سایر فعالیت های رشدی را دنبال کرد
[ترجمه ترگمان]گزارش شده است که در وتی از نظر فکری \"broadminded هوشمند\" بود و حتی تحصیلات بیشتر و سایر فعالیت های توسعه ای را ادامه داد چرا که او مادربزرگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And besides, he enacted gentle and broadminded national policy. Considerable improvement has been made in the relationship of Han, Xiongnu and other minority nationality.
[ترجمه گوگل]و علاوه بر این، او سیاست ملی ملایم و گسترده ای را اعمال کرد بهبود قابل توجهی در روابط هان، شیونگنو و سایر ملیت های اقلیت ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او سیاست ملی gentle و broadminded را به تصویب رساند پیشرفت های قابل توجهی در رابطه با هان، Xiongnu و دیگر ملیت اقلیت صورت گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A surprisingly good read for those who are broadminded enough to want to know what motivated the Iron Lady.
[ترجمه گوگل]خواندنی شگفت‌آور خوب برای کسانی که به اندازه کافی گشاده‌نظر هستند و می‌خواهند بدانند انگیزه بانوی آهنین چه بوده است
[ترجمه ترگمان]یک کتاب خوب برای کسانی که به اندازه کافی مشتاق هستند تا بدانند که بانوی آهنین چه چیزی را تشویق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Cab uses new steel structure, broadminded, secure, damping noise reduction.
[ترجمه گوگل]کابین از ساختار جدید فولادی، وسعت فکر، ایمن و کاهش نویز میرایی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]تاکسی از ساختار فولادی جدید، broadminded، ایمن، کاهش نویز میرایی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When I want a broadminded opinion for general enlightenment, distinct from special advice, I never go to a man who deals in the subject professionally .
[ترجمه گوگل]وقتی من برای روشنگری عمومی، متمایز از توصیه های خاص، نظری گسترده می خواهم، هرگز به سراغ مردی نمی روم که به طور حرفه ای به این موضوع بپردازد
[ترجمه ترگمان]زمانی که می خواهم نظر broadminded برای روشن شدن افکار عمومی داشته باشم، متمایز از توصیه های ویژه، من هرگز به مردی که در این موضوع به طور حرفه ای سر و کار دارد، نمی روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. There was no point in being stuffy; it would attract new readers, show that the paper was iconoclastic, broadminded.
[ترجمه گوگل]خفه بودن فایده ای نداشت خوانندگان جدید را جذب می‌کند، نشان می‌دهد که این مقاله شمایل‌شکن و گسترده است
[ترجمه ترگمان]هیچ سودی نداشت که خفه شوی؛ این کتاب خوانندگان جدیدی را به خود جلب می کرد، و نشان می داد که این نامه از iconoclastic، broadminded، iconoclastic است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• open-minded, having knowledge of many subjects
someone who is broadminded is tolerant of different kinds of behaviour and opinions.

پیشنهاد کاربران

انعطاف پذیر ( از نظر فکر و تصمیم و. . . )
=open minded and unbiased
بلند نظر
وسیع فکر
I like to think I'm broad - minded
اعتقاد دارم که آدم روشنفکری هستم
روشن فکر/کسی که با دید باز به مسایل نگاه میکند

روشن فکر
کسی که تحمل عقاید و رفتار های مختلف رو داره
وسعت نظر
سعه صدر
فکر آزاد
پرشور
آزاده
گشاده فکر
بی طرف
منصف
آزاداندیش

بپرس