broad jump

/ˈbrɒdˈdʒəmp//brɔːddʒʌmp/

نام قدیمی: long jump، در ورزش پرش طول

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in track competition, a jump for distance with a running start; a former name for long jump.

(2) تعریف: in noncompetitive sports, a jump for distance from a standing position.

جمله های نمونه

1. The key technique in broad jump is the take-off, the proper position of hipbone should be the key point in strengthening the tkae-off power.
[ترجمه گوگل]تکنیک کلیدی در پرش پهن، برخاستن است، موقعیت مناسب استخوان لگن باید نقطه کلیدی در تقویت قدرت tkae-off باشد
[ترجمه ترگمان]روش کلیدی در پرش گسترده عبارت است از: خاموش شدن، موقعیت مناسب of باید نقطه کلیدی در تقویت قدرت tkae باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Paul won the broad jump, but he had to look to his laurels.
[ترجمه گوگل]پل در پرش عریض پیروز شد، اما باید به افتخاراتش نگاه می کرد
[ترجمه ترگمان]پل از جا پرید، اما مجبور شد به laurels خود نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He hurt his right ankle at broad jump.
[ترجمه گوگل]در پرش پهن به مچ پای راستش آسیب رساند
[ترجمه ترگمان]قوزک پای راستش را در جهش پهن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. H: The 100 - meter sprint, broad jump and discus.
[ترجمه گوگل]H: دوی 100 متر، پرش پهن و دیسک
[ترجمه ترگمان]H: ۱۰۰ متر سرعت، پرش عرض و دیسک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She broke the world record for the broad jump.
[ترجمه گوگل]او رکورد جهانی پرش پهن را شکست
[ترجمه ترگمان]او رکورد جهانی پرش را شکست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Our teacher is training us to do the broad jump.
[ترجمه گوگل]معلم ما به ما آموزش می دهد تا پرش عریض را انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]معلم ما به ما آموزش می دهد که پرش گسترده ای انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He hurt his left ankle in the broad jump.
[ترجمه گوگل]او در پرش پهن به مچ پای چپش آسیب رساند
[ترجمه ترگمان]قوزک پای چپش را در پرش عریض فرو برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He led the broad jump with a leap of 26 feet.
[ترجمه گوگل]او پرش عریض را با یک جهش 26 فوتی هدایت کرد
[ترجمه ترگمان]او پرش گسترده را با جهشی از ۲۶ پا رهبری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In the broad jump takeoff stage, the expenditure rate of level speed is important index on assessing takeoff skill quality, and influenced broad jump achievement.
[ترجمه گوگل]در مرحله برخاستن پرش عریض، نرخ هزینه‌های سرعت سطح شاخص مهمی در ارزیابی کیفیت مهارت برخاستن است و بر موفقیت پرش عریض تأثیر می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]در مرحله بلند شدن پرش ارتفاع، نرخ هزینه برای سرعت سطح شاخص مهمی در ارزیابی کیفیت پرواز و موفقیت پرش گسترده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The relationship between run - up take - off in broad jump is analysed through the simple principles of mechanics.
[ترجمه گوگل]رابطه بین دویدن - برخاستن - آف در پرش عریض از طریق اصول ساده مکانیک تحلیل می‌شود
[ترجمه ترگمان]رابطه بین راه اندازی مجدد در پرش گسترده از طریق اصول ساده مکانیک تحلیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am going to compete in two items -- 100 meter dash and broad jump.
[ترجمه گوگل]من در دو ماده - دوی 100 متر و پرش عرض - مسابقه خواهم داد
[ترجمه ترگمان]من قصد رقابت در دو بخش - - ۱۰۰ متر و پرش گسترده را دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• one of the events in a track and field competition in which one runs and jumps as far as possible

پیشنهاد کاربران

( ورزش ) پرش طول
broad jump = long jump
broad jump
The sport that each person try to jump longer than the other one

بپرس