brittle fracture
تخصصی
[زمین شناسی] شکنندگی، شکستن از تردی، ترد شکنی
[معدن] شکستگی ترد (مکانیک سنگ)
[نفت] شکاف شکننده
[پلیمر] شکست تُرد
پیشنهاد کاربران
brittle fracture ( خوردگی )
واژه مصوب: شکست تُرد
تعریف: نوعی شکست فلز بدون تغییر شکل مومسان ( plastic deformation ) قابل ملاحظه که در آن سرعت انتشار ترک، به دلیل تمرکز تنش زیاد در رأس ترک، بیشتر است
واژه مصوب: شکست تُرد
تعریف: نوعی شکست فلز بدون تغییر شکل مومسان ( plastic deformation ) قابل ملاحظه که در آن سرعت انتشار ترک، به دلیل تمرکز تنش زیاد در رأس ترک، بیشتر است