bristled

جمله های نمونه

1. the battlefield bristled with bayonets
رزمگاه از سرنیزه موج می زد.

2. the cat bristled and arched its back
گربه براق شد و پشت خود را کوژ کرد.

پیشنهاد کاربران

موی حیوانات وحشی از قبیل سگ و گربه سیخ وایستادن
برافروخته شده
برافروخته شد ( زمان گذشته )