briskness


تندی، جلدی، چابکی

جمله های نمونه

1. Father open the window to let in the briskness of the morning air.
[ترجمه Cena-kh] پدر پنجره را باز کرد تا تندی هوای صبح وارد شود.
|
[ترجمه گوگل]پدر پنجره را باز کرد تا طراوت هوای صبحگاهی وارد شود
[ترجمه ترگمان]پدر پنجره را باز کرد تا تند تند هوای صبحگاهی را رها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. With determined briskness, Amy stood up and put their cups back on the tray.
[ترجمه گوگل]امی با قدرتی مصمم از جایش بلند شد و فنجان هایشان را دوباره روی سینی گذاشت
[ترجمه ترگمان]ای می با قدم های تند و فرز از جایش برخاست و فنجان های خود را روی سینی گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They are stimulating and refreshing because with commonsense briskness they brush away illusions and secondhand opinions.
[ترجمه گوگل]آنها محرک و با طراوت هستند زیرا با تیزبینی عامیانه توهمات و نظرات دست دوم را از بین می برند
[ترجمه ترگمان]آن ها اغوا کننده و با طراوت هستند، زیرا با روش commonsense، تصورات باطل و ایده های دست دوم را کنار می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He felt her familiar briskness, and he knew that it was all over.
[ترجمه گوگل]تندی آشنای او را حس کرد و می دانست که همه چیز تمام شده است
[ترجمه ترگمان]صدای تیز و تیز او را احساس می کرد و می دانست که همه چیز تمام شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The briskness with which he went through the agenda reflected his strategy.
[ترجمه گوگل]سرعتی که او با آن دستور کار را طی کرد نشان دهنده استراتژی او بود
[ترجمه ترگمان]The که در دستور کار خود پیش می رفت راهبرد خود را منعکس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Measures likely affect briskness here appreciate any counter news.
[ترجمه گوگل]اقداماتی که احتمالاً در اینجا بر سرزندگی تأثیر می‌گذارند، از هرگونه اخبار متقابل استقبال می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ممکن است اقداماتی که به احتمال زیاد روی briskness تاثیر می گذارند، از هر گونه خبری که با آن ها برخورد می کند، لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In those days the Fellows of Corpus were rather proud of the briskness of their conversation.
[ترجمه گوگل]در آن روزها، همراهان کورپوس به تند بودن مکالمه خود افتخار می کردند
[ترجمه ترگمان]در آن روزها افراد of تا اندازه ای به سبک conversation خود افتخار می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A child who was flying a kite sensed it in terms of briskness.
[ترجمه گوگل]کودکی که بادبادک را به پرواز در می‌آورد، آن را از نظر طراوت حس کرد
[ترجمه ترگمان]یک بچه که یک بادبادک را در حال پرواز در حال پرواز بود با حرکات تند و تیز آن را حس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The work shows every aspect of a cat's life, such as selfishness, archness, idleness and briskness, which show the artist's love of cat.
[ترجمه گوگل]این اثر همه جنبه های زندگی یک گربه را نشان می دهد، مانند خودخواهی، کم رویی، بی کاری و تندخویی که نشان دهنده عشق هنرمند به گربه است
[ترجمه ترگمان]کار هر جنبه از زندگی گربه مانند خودخواهی، شیطنت، تنبلی و briskness را نشان می دهد که علاقه هنرمند به گربه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• speediness, quickness, activeness, liveliness

پیشنهاد کاربران

بپرس