brio

/ˈbraɪoʊ//ˈbriːəʊ/

معنی: حیات، زندگانی
معانی دیگر: (ایتالیایی) زنده دلی، سرزندگی، اشتیاق، جوش و خروش، روح

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: sprightliness or vivacity; vigor.
مشابه: energy

جمله های نمونه

1. She told her story with some brio.
[ترجمه گوگل]او داستان خود را با چند بریو تعریف کرد
[ترجمه ترگمان]او داستان خود را با یک نوع زندگانی حکایت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. If we'd needed the final touch of homicidal brio, this would have had to be it.
[ترجمه گوگل]اگر ما به آخرین لمس بریو قتل نیاز داشتیم، این باید باشد
[ترجمه ترگمان]اگر ما به آخرین تماس حیات قاتل احتیاج داشتیم، باید این طور می بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Having told her story with some brio, Miss Breeze burst into tears and was comforted by the motherly Miss Maitland.
[ترجمه گوگل]میس بریز پس از گفتن داستان خود با برخی از خروارها، گریه کرد و توسط خانم میتلند مادرانه دلداری داد
[ترجمه ترگمان]بعد از این که سرگذشت خود را با چند نوع زندگانی تعریف کرد، میس نسیم شروع به گریستن کرد و با آن احساس مادرانه ای که در دل داشت تسکین یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And they must be conducted with confidence and brio.
[ترجمه گوگل]و آنها باید با اعتماد به نفس و با دقت انجام شوند
[ترجمه ترگمان]و آن ها باید با اطمینان و اعتماد به نفس انجام شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. BRIO reserves the right to modify this Terms and Conditions without any prior notice.
[ترجمه گوگل]BRIO این حق را برای خود محفوظ می دارد که این شرایط و ضوابط را بدون اطلاع قبلی تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]brio حق دارد این شرایط و شرایط را بدون توجه قبلی اصلاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In case of any disputes, the decision of BRIO is final.
[ترجمه گوگل]در صورت بروز هرگونه اختلاف، تصمیم BRIO قطعی است
[ترجمه ترگمان]در صورت بروز هر گونه اختلاف، تصمیم of نهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Trio con Brio Copenhagen belongs unquestionably to the upper echelons of young chamber ensembles performing today.
[ترجمه گوگل]Trio con Brio Copenhagen بدون شک متعلق به رده های بالای گروه های مجلسی جوان است که امروز اجرا می کنند
[ترجمه ترگمان]معتبر سه گانه شهر کپنهاگ، بدون شک به رده های بالای کلیسای کوچک امروز تعلق دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Trio con Brio Copenhagen performed all the Beethoven piano trios in a cycle of three concerts at the Tivoli Concert Hall in Copenhagen with great success.
[ترجمه گوگل]Trio con Brio Copenhagen تمامی سه پیانوی بتهوون را در یک چرخه سه کنسرت در تالار کنسرت تیوولی در کپنهاگ با موفقیت بزرگ اجرا کرد
[ترجمه ترگمان]سه آهنگ سه تایی بتهوون را در یک دور از سه کنسرت در تالار کنسرت تیوولی در کپنهاگ با موفقیت بزرگی اجرا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After years of doing business with Brio we have found their patience, expertise and customer service of great assistance in allowing us to make the move from small scale to large volume production.
[ترجمه گوگل]پس از سال‌ها تجارت با بریو، ما با صبر، تخصص و خدمات مشتریان به ما کمک بزرگی پیدا کرده‌ایم که به ما اجازه می‌دهد از تولید در مقیاس کوچک به تولید حجم بزرگ حرکت کنیم
[ترجمه ترگمان]پس از سال ها کار با brio، صبر، تخصص و خدمات مشتری از کمک های بزرگ را پیدا کردیم که به ما اجازه می دهد از مقیاس کوچک تا تولید حجم بالا حرکت کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In case of any dispute, the decision of BRIO is final.
[ترجمه گوگل]در صورت بروز هرگونه اختلاف، تصمیم BRIO قطعی است
[ترجمه ترگمان]در مورد هر گونه اختلاف، تصمیم of نهایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I have worked with Brio as a friend and consultant for over 5 years now.
[ترجمه گوگل]من بیش از 5 سال است که با بریو به عنوان یک دوست و مشاور کار می کنم
[ترجمه ترگمان]من بیش از ۵ سال است که با brio به عنوان دوست و مشاور کار کرده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. These are all environmentally friendly with plenty of brio and power.
[ترجمه گوگل]همه اینها سازگار با محیط زیست با قدرت و بریو فراوان هستند
[ترجمه ترگمان]اینها همه سازگار با محیط زیست با وفور نعمت و قدرت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is an elderly woman whose brio astounds everyone.
[ترجمه گوگل]او یک زن مسن است که بریو همه را شگفت زده می کند
[ترجمه ترگمان]او یک زن مسن است که brio همه را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حیات (اسم)
life, lifetime, brio, vita

زندگانی (اسم)
brio

انگلیسی به انگلیسی

• vitality; enthusiasm (italian)

پیشنهاد کاربران

بپرس