عبارت bring something to the table به طور کلی به معنای مشارکت کردن در چیزی ( بحث، پروژه، امر اقتصادی و غیره ) هستش.
معادل های فارسیش:
• مشارکت کردن
• پیشنهاد، ارائه یا فراهم کردن
• رو دایره ریختن
... [مشاهده متن کامل]
• وسط، به میدان یا روی میز آوردن
consultants who can bring strategic thinking to the table.
مشاورانی که می توانند تفکر استراتژیک را ارائه دهند.
Huge numbers of investors brought their money to the table.
تعداد زیادی از سرمایه گذاران پول خود را ( برای مشارکت در پروژه ) به میدان آوردند.
معادل های فارسیش:
• مشارکت کردن
• پیشنهاد، ارائه یا فراهم کردن
• رو دایره ریختن
... [مشاهده متن کامل]
• وسط، به میدان یا روی میز آوردن
مشاورانی که می توانند تفکر استراتژیک را ارائه دهند.
تعداد زیادی از سرمایه گذاران پول خود را ( برای مشارکت در پروژه ) به میدان آوردند.
موضوع رو پیش کشیدن. 😊😊
معنی آن در عرصه تجاری: پیشنهاد یا آنچه که یکی از طرفین معامله تجاری به طرف مقابل ارائه می دهد.
“If he can’t connect us to more capital and we don’t like his business plan, what is he bringing to the table?"
منبع:
https://share. america. gov/fa
منبع:
وسط آوردن، به میدان آوردن
bring your money and expertise to the table
پول و تخصصت را بیار میدون ( پول و تخصصت را بیار وسط )
پول و تخصصت را بیار میدون ( پول و تخصصت را بیار وسط )
به ارمغان آوردن . . . . کسی که مهارتهایی داره که باعث رسیدن به منفعت های زیادی میشه
فراهم نمودن یا تهیه کردن چیزی که منفعت دارد.