bring something to bear

پیشنهاد کاربران

bring influence/pressure to bear on/upon something
اعمال فشار/نفوذ برای ( وادار، عملی، تطبیق ) کردن ( به ) کاری
با ( تمام ) ( قدرت، حاکمیت، قاطعیت، قدرت ، زور، علم ) ( تطبیق کردن، عملی کردن، متحمل کردن، مقابله کردن ( علیه ) ، استفاده کردن ( علیه ) )