brim at the edges

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی: لبریز در حاشیه ها / تا مرز سرریز شدن / پر در لبه ها
در زبان محاوره ای: تا ته پره، داره از لبه ها می ریزه، لب لبه ست
🔸 تعریف ها:
1. ( توصیفی – شاعرانه ) : بیان حالتی که چیزی ( احساس، رنگ، انرژی ) تا لبه ها پر شده و در آستانه ی سرریز شدنه
...
[مشاهده متن کامل]

مثال: Her heart brimmed at the edges with joy. دلش تا لبه ها از شادی لبریز بود.
( تصویری – بصری ) : توصیف اشیاء یا صحنه هایی که از نظر رنگ، جزئیات یا محتوا تا لبه ها پر هستند مثال: The canvas brimmed at the edges with vibrant color. بوم نقاشی تا لبه ها از رنگ های زنده لبریز بود.
2. ( احساسی – استعاری ) : بیان شدت احساسات یا تنش در یک موقعیت
مثال: The room brimmed at the edges with anticipation. اتاق تا لبه ها از انتظار پر شده بود.
🔸 مترادف ها: overflow – spill over – saturate – flood – fill to the brim