brigandage

/ˈbrɪɡəndɪdʒ//ˈbrɪɡəndɪdʒ/

معنی: راه زنی، یاغیگری، سرقت مسلح
معانی دیگر: چاپیدن، سرکشی

جمله های نمونه

1. In real life the distinction between sheer brigandage and patriotic guerrilla activities was often blurred.
[ترجمه گوگل]در زندگی واقعی، تمایز بین راه اندازی محض و فعالیت های چریکی میهن پرستانه اغلب مبهم بود
[ترجمه ترگمان]در زندگی واقعی تمایزی میان راهزنی محض و فعالیت های چریکی میهن پرست اغلب مبهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The country is subject to brigandage as well as the cruelty of the Taliban and the air raids which Afghans find so outrageous.
[ترجمه گوگل]این کشور در معرض دزدی و همچنین ظلم طالبان و حملات هوایی است که افغان‌ها آن را بسیار ظالمانه می‌دانند
[ترجمه ترگمان]این کشور به راهزنی و ظلم طالبان و حملات هوایی که افغان ها آن را چنین ظالمانه پیدا می کنند، مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a result, there were excessive fraudulence and brigandage in the field of economy between all groups of people with various sly and brutal measures.
[ترجمه گوگل]در نتیجه کلاهبرداری و دزدی بیش از حد در عرصه اقتصاد بین همه اقشار مردم با اقدامات مختلف مکر و وحشیانه صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، تقلب و راهزنی بیش از حد در زمینه اقتصاد بین تمام گروه های مردمی با اقدامات موذیانه و وحشیانه مختلف وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. You know, brigandage don't abduct women who were worthless.
[ترجمه گوگل]می دانی، دزدی زنان بی ارزش را ربود
[ترجمه ترگمان]میدونی، دزدی زن ها رو نمی شناسی که بی ارزش بودن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Charity asas brigandage. Charity is really as unfair to the recipient as the donor.
[ترجمه گوگل]خیریه asas rigandage صدقه واقعاً به اندازه اهداکننده نسبت به گیرنده ناعادلانه است
[ترجمه ترگمان]امور خیریه راهزنی است به عنوان اهدا کننده، امور خیریه به عنوان اهدا کننده، ناعادلانه تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Charity is as bad as brigandage. Charity is really just as unfair to the recipient as to the donor.
[ترجمه گوگل]انفاق به اندازه دزدی بد است صدقه واقعاً به همان اندازه نسبت به گیرنده ناعادلانه است که برای اهدا کننده
[ترجمه ترگمان]نیکوکاری به اندازه راهزنی است امور خیریه واقعا به همان اندازه که گیرنده اهدا کننده است، ناعادلانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Let's read the Chapter on brigandage in the view of practice.
[ترجمه گوگل]بیایید باب راهزنی را در منظر عمل بخوانیم
[ترجمه ترگمان]در مورد راهزنی، فصل را به راهزنی بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The British consul had ordered the family to leave because of brigandage and violence against foreigners.
[ترجمه گوگل]کنسول انگلیس به دلیل دزدی و خشونت علیه خارجی ها دستور خروج خانواده را داده بود
[ترجمه ترگمان]کنسول انگلیس به خانواده دستور داده بود که به خاطر راهزنی و خشونت علیه بیگانگان از آنجا بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

راهزنی (اسم)
robbery, banditry, brigandage

یاغیگری (اسم)
riot, brigandage, insurgency, insurgence

سرقت مسلح (اسم)
brigandage, gangsterism

انگلیسی به انگلیسی

• thievery, robbery

پیشنهاد کاربران