brig

/ˈbrɪɡ//brɪɡ/

کشتی دو دکله، (امریکا - نیروی دریایی) بازداشتگاه موقت (مثلا در کشتی جنگی تا رسیدن به بندر)، نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع السیر، (noun) نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع السیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a two-masted sailing vessel with square-rigged sails.

(2) تعریف: the prison compartment on board a ship.

جمله های نمونه

1. The brig has inmates from all four.
[ترجمه گوگل]سرتیپ از هر چهار زندانی دارد
[ترجمه ترگمان]کشتی دو از هر چهار نفر محبوس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Behind the brig stretches a two-acre field with pull-up bars, basketball courts and trimmed grass.
[ترجمه گوگل]در پشت بریگ، زمینی به مساحت دو جریب با میله‌های کشنده، زمین بسکتبال و چمن‌های مرتب کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]پشت کشتی دو هکتاری با میله های فولادی، زمین های بسکتبال و چمن اصلاح شده قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Air Force corruption scandal Brig. -Gen.
[ترجمه گوگل]رسوایی فساد نیروی هوایی سرتیپ - ژنرال
[ترجمه ترگمان]سرتیپ بازنشسته فساد در نیروی هوایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At a press briefing on Feb. Brig.
[ترجمه گوگل]در یک نشست خبری در فوریه بریگ
[ترجمه ترگمان]در یک جلسه مطبوعاتی در روز فوریه، سرتیپ (Feb )
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This was Bobby Dupard, his cellmate in the brig in Atsugi.
[ترجمه گوگل]این بابی دوپارد، هم سلولی او در بریگ در آتسوگی بود
[ترجمه ترگمان]، این \"بابی Dupard\" بود هم cellmate توی زندان in
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was succeeded as army commander by Brig.
[ترجمه گوگل]سرتیپ جانشین وی به عنوان فرمانده ارتش شد
[ترجمه ترگمان]او جانشین فرمانده ارتش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Promoted lieutenant in the brig Grasshopper, he was driven ashore on the Helder in December 18
[ترجمه گوگل]او در 18 دسامبر به عنوان ستوان در بریگ گراسهاپر ارتقا یافت و در هلدر به ساحل رانده شد
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۸ دسامبر در ساحل در هل به ساحل رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The brig was built in 1992-a year before it was announced the Navy base at Treasure Island would be shut down.
[ترجمه گوگل]این تیپ در سال 1992 ساخته شد - یک سال قبل از اینکه اعلام شود پایگاه نیروی دریایی در جزیره گنج بسته خواهد شد
[ترجمه ترگمان]کشتی brig در سال ۱۹۹۲ - یک سال قبل از اعلام پایگاه نیروی دریایی در جزیره گنج (گنج)ساخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The brig was invented just for him.
[ترجمه گوگل]بریگ فقط برای او اختراع شد
[ترجمه ترگمان]کشتی را برای او اختراع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Cramond Brig Hotel Dine in style in the restaurant, or choose to eat in the bar buffet.
[ترجمه گوگل]هتل کراموند بریگ به سبک در رستوران غذا بخورید یا در بوفه بار غذا بخورید
[ترجمه ترگمان]توصیه هتل برای شام خوردن در رستوران، یا انتخاب برای خوردن در بوفه مشروبات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There he became master of the Emma, a brig of 122 tons.
[ترجمه گوگل]در آنجا او استاد «اما»، یک تیپ 122 تنی شد
[ترجمه ترگمان]در آنجا استاد اما شد، از a تن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Next time don't forget to brig me a copy of your work.
[ترجمه گوگل]دفعه بعد فراموش نکنید که یک نسخه از کارتان را برای من بیاورید
[ترجمه ترگمان]دفعه بعد فراموش نکن که یک نسخه از کارت را به من بدهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Infolgedessen bleibt nichts weiter ü brig, als jedes Wort mIt'seinem Geschlecht besonders auswendig zu lernen.
[ترجمه گوگل]Infolgedessen bleibt nichts weiter ü brig, als jedes Wort mIt'seinem Geschlecht besonders auswendig zu lernen
[ترجمه ترگمان]Infolgedessen bleibt، brig weiter، als jedes و zu besonders
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was thrown in the brig for missing muster.
[ترجمه گوگل]او را به دلیل عدم جمع آوری در تیپ انداختند
[ترجمه ترگمان]او را به زندان انداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. "If two are sufficient, why build 10?" asked Brig. Gen. Nazir Ahmed Butt, defense attache in Pakistan's embassy in Washington.
[ترجمه گوگل]"اگر دو کافی است، چرا 10 تا بسازیم؟" از بریگ پرسید ژنرال نذیر احمد بات، وابسته دفاعی در سفارت پاکستان در واشنگتن
[ترجمه ترگمان]\" اگر دوتا کافی باشند، چرا ۱۰ عدد بسازیم؟ سرتیپ نظیر احمد بوت، وابسته دفاعی در سفارت پاکستان در واشنگتن، پرسید: \" از سرتیپ نظیر احمد بوت، وابسته دفاعی در سفارت پاکستان در واشنگتن، پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• ship with two masts; storage chest
brig. is a written abbreviation for `brigadier' when it is a person's title.
brigadier general (u.s. army); military rank between colonel and major general (british military)

پیشنهاد کاربران

بپرس