briefness

/ˈbriːfnɪs//ˈbriːfnɪs/

معنی: اختصار، ایجاز
معانی دیگر: ایجاز، اختصار

جمله های نمونه

1. The new-style 2BFXL-having these strongpoints: frame briefness, having little power, little traction resistance, fitting small four tyre tractor.
[ترجمه گوگل]مدل جدید 2BFXL دارای این نقاط قوت است: کوتاه بودن قاب، قدرت کم، مقاومت کمی در برابر کشش، نصب تراکتور چهار لاستیک کوچک
[ترجمه ترگمان]سبک جدید ۲ BFXL - داشتن این strongpoints: قاب briefness، داشتن قدرت کم، مقاومت کشش کم، نصب چهار تراکتور کوچک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Briefness of SCM serial communication design, elevation of transferring rate and the practice proved in practice.
[ترجمه گوگل]مختصر بودن طراحی ارتباط سریال SCM، افزایش نرخ انتقال و عمل در عمل ثابت شد
[ترجمه ترگمان]Briefness از طراحی ارتباطات سریال SCM، ارتقا نرخ انتقال و عملکرد در عمل ثابت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Briefness is the beauty of our thinking, although complexity is the fact of the world.
[ترجمه گوگل]مختصر بودن زیبایی تفکر ماست، اگرچه پیچیدگی واقعیت جهان است
[ترجمه ترگمان]Briefness زیبایی تفکر ماست، اگرچه پیچیدگی، حقیقت جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two stages passed, briefness quantify and accurate quantify.
[ترجمه گوگل]دو مرحله سپری شد، کمی سازی مختصر و کمی سازی دقیق
[ترجمه ترگمان]دو مرحله گذشت، تعیین کمیت سنجی و تعیین کمیت دقیق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This scheme has high precision, briefness in calculation and it is robust for coupling-disturbance.
[ترجمه گوگل]این طرح دارای دقت بالا، مختصری در محاسبه است و برای کوپلینگ-اختلال قوی است
[ترجمه ترگمان]این طرح دارای دقت بالا، briefness در محاسبه و برای جفت شدگی - مقاوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Because it's briefness, autumn in the four seasons of life just had its special rhyme.
[ترجمه گوگل]چون مختصر است، پاییز در چهار فصل زندگی فقط قافیه خاص خود را داشت
[ترجمه ترگمان]چون پاییز است، پاییز در چهار فصل زندگی فقط قافیه مخصوص دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. RIP is widely used because of its reliability, briefness and easy configuration.
[ترجمه گوگل]RIP به دلیل قابلیت اطمینان، مختصر بودن و پیکربندی آسان به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]RIP به دلیل قابلیت اطمینان، قابلیت اطمینان و پیکربندی آسان به طور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The others, broadcast language must use honorific briefness and understand words, and it must let audiences be the center.
[ترجمه گوگل]بقیه، زبان پخش باید از مختصر افتخاری استفاده کند و کلمات را بفهمد و مخاطبان را در مرکز قرار دهد
[ترجمه ترگمان]دیگران، که زبان را پخش می کنند باید از گفتار قدیمی استفاده کنند و کلمات را درک کنند، و باید به مخاطبان اجازه دهد که مرکز باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Voice call the police, Briefness, Safety, Dependable Possesses battery capacity lack, Sensor damage warning, Can timely remind consumer to announciator proceed maintain.
[ترجمه گوگل]تماس صوتی با پلیس، مختصر بودن، ایمنی، قابل اعتماد دارای کمبود ظرفیت باتری، هشدار آسیب سنسور، می تواند به موقع به مصرف کننده یادآوری کند که اعلان ادامه دهد
[ترجمه ترگمان]صدا به پلیس، Briefness، ایمنی، Dependable possesses قابلیت باتری، هشدار آسیب سنسور، می تواند به موقع به مصرف کننده یادآوری کند که ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. CSP layer provides briefness and wieldy function library for trader doing encrypt integration.
[ترجمه گوگل]لایه CSP مختصر و کتابخانه توابع کاربردی را برای معامله گر که یکپارچه سازی رمزگذاری انجام می دهد فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]لایه CSP، کتابخانه تابع briefness و wieldy برای رمزنگاری doing را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is briefness, symmetry, harmonious, because of sententiousness; It's harmonious and abstraction, because of oneness; It's interesting and ingathering, because of fantasticality .
[ترجمه گوگل]مختصری است، تقارن، هماهنگ است، به دلیل حساسیت به دلیل یگانگی، هماهنگ و انتزاعی است به دلیل خارق العاده بودن، جالب و جذاب است
[ترجمه ترگمان]این briefness، تقارن و هماهنگی است، به خاطر sententiousness؛ این harmonious و abstraction است، و به خاطر oneness، جالب و ingathering است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I like honesty, directness and briefness, always!
[ترجمه گوگل]من صداقت، صراحت و کوتاهی را دوست دارم، همیشه!
[ترجمه ترگمان]من صداقت و صداقت و صداقت را دوست دارم، همیشه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The modern multi-ingenious educational philosophy should return to its simplicity and briefness.
[ترجمه گوگل]فلسفه آموزشی چند نبوغ مدرن باید به سادگی و کوتاهی خود بازگردد
[ترجمه ترگمان]فلسفه آموزشی چند ابتکاری نوین باید به سادگی و briefness آن باز گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اختصار (اسم)
reduction, abbreviation, brevity, clipping, compendium, contraction, compression, abridgment, compend, briefness

ایجاز (اسم)
brevity, briefness

انگلیسی به انگلیسی

• quickness; brevity; shortness

پیشنهاد کاربران