1. bridging that river is not easy
پل زدن روی آن رود آسان نیست.
2. You may require bridging finance until the sale of your own property is completed.
[ترجمه گوگل]ممکن است تا زمانی که فروش ملک خود به پایان برسد، نیاز به تامین مالی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است نیاز به تامین مالی پل زدن داشته باشید تا زمانی که فروش ملک تان کامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است نیاز به تامین مالی پل زدن داشته باشید تا زمانی که فروش ملک تان کامل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She had to take out a bridging loan until she could sell her house.
[ترجمه گوگل]او مجبور شد تا زمانی که بتواند خانهاش را بفروشد، وام بینالمللی میگرفت
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود تا زمانی که بتواند خانه اش را بفروشد باید از او وام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود تا زمانی که بتواند خانه اش را بفروشد باید از او وام بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A bridging unit could also be used over a dressing table, with a mirror on the wall behind.
[ترجمه گوگل]همچنین می توان از یک واحد پل بر روی میز آرایش استفاده کرد که در پشت آن یک آینه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه پل زنی می تواند در یک میز آرایش، با یک آینه روی دیوار پشت آن مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک دستگاه پل زنی می تواند در یک میز آرایش، با یک آینه روی دیوار پشت آن مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The approach for bridging this gap is frequently called a strategy.
[ترجمه گوگل]رویکرد پر کردن این شکاف اغلب استراتژی نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]رویکرد پل زدن این شکاف اغلب یک استراتژی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]رویکرد پل زدن این شکاف اغلب یک استراتژی نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Initially, Paola simply passes into a short bridging sequence and passes out again, like the boy in the cloak.
[ترجمه گوگل]در ابتدا، پائولا به سادگی وارد یک سکانس پل کوتاه می شود و دوباره مانند پسر شنل از حال می رود
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، پایولا به طور ساده به یک ترتیب پل زدن کوتاه عبور می کند و دوباره مانند پسری که در شنل است از آنجا عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در ابتدا، پایولا به طور ساده به یک ترتیب پل زدن کوتاه عبور می کند و دوباره مانند پسری که در شنل است از آنجا عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Many children find bridging the gap between kindergarten and first grade to be stressful.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کودکان پر کردن شکاف بین مهد کودک و کلاس اول را استرس زا می دانند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان شکاف بین کودکستان و کلاس اول را پر می کنند تا استرس زا باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کودکان شکاف بین کودکستان و کلاس اول را پر می کنند تا استرس زا باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The simple calculation of cold bridging based on the fractional area of the cold bridge is likely to underestimate its effect.
[ترجمه گوگل]محاسبه ساده پل سرد بر اساس مساحت کسری پل سرد احتمالاً تأثیر آن را دست کم می گیرد
[ترجمه ترگمان]محاسبه ساده پل زدن سرد بر مبنای بخش کسری از پل سرد به احتمال زیاد تاثیر آن را دست کم می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محاسبه ساده پل زدن سرد بر مبنای بخش کسری از پل سرد به احتمال زیاد تاثیر آن را دست کم می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Or, must some bridging material be built in to allow cameras or cast time to get to the next set?
[ترجمه گوگل]یا، آیا باید موادی برای پلسازی تعبیه شود تا به دوربینها یا بازیگران اجازه دهد تا به مجموعه بعدی بروند؟
[ترجمه ترگمان]یا، باید برای اجازه دادن به دوربین ها و یا زمان برای رسیدن به مجموعه بعدی باید از مواد پر هزینه استفاده کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یا، باید برای اجازه دادن به دوربین ها و یا زمان برای رسیدن به مجموعه بعدی باید از مواد پر هزینه استفاده کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Firms may also make provision for bridging loans or provide temporary mortgage facilities.
[ترجمه گوگل]شرکت ها همچنین ممکن است برای وام های پلمپ یا تسهیلات وام مسکن موقت فراهم کنند
[ترجمه ترگمان]شرکت ها همچنین ممکن است تمهیداتی را برای تامین وام هایی یا فراهم کردن تسهیلات وام موقت ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شرکت ها همچنین ممکن است تمهیداتی را برای تامین وام هایی یا فراهم کردن تسهیلات وام موقت ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. If you're moving you may need a bridging loan.
[ترجمه گوگل]اگر در حال جابجایی هستید، ممکن است به وام پل نیاز داشته باشید
[ترجمه ترگمان]اگر حرکت می کنید، ممکن است به یک وام پل دار نیاز داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر حرکت می کنید، ممکن است به یک وام پل دار نیاز داشته باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Instead, it leads into a witless bridging sequence that connects a half-dozen individual drearily derivative fantasy and science-fiction stories.
[ترجمه گوگل]درعوض، به یک توالی پل زدن بیهدف منتهی میشود که یک دوجین داستان فانتزی و علمی-تخیلی مشتقشدهای ترسناک فردی را به هم متصل میکند
[ترجمه ترگمان]در عوض، به یک ترتیب پل زدن احمقانه منتهی می شود که یک داستان تخیلی و داستان های علمی تخیلی را به دوازده نفر متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در عوض، به یک ترتیب پل زدن احمقانه منتهی می شود که یک داستان تخیلی و داستان های علمی تخیلی را به دوازده نفر متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Check local building codes; bridging may be required in some installations.
[ترجمه گوگل]کدهای ساختمان محلی را بررسی کنید ممکن است در برخی از تاسیسات به پل زدن نیاز باشد
[ترجمه ترگمان]کده ای ساختمان محلی را بررسی کنید؛ ممکن است پل زدن در برخی تاسیسات مورد نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کده ای ساختمان محلی را بررسی کنید؛ ممکن است پل زدن در برخی تاسیسات مورد نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. You will have to approach a specialist bridging loan company.
[ترجمه گوگل]شما باید به یک شرکت تخصصی وام پل ارتباطی مراجعه کنید
[ترجمه ترگمان]شما باید به یک شرکت وام پل زنی متخصص نزدیک شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]شما باید به یک شرکت وام پل زنی متخصص نزدیک شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید