عبارت "bridge the gap" به معنای پر کردن فاصله یا شکاف است، چه به صورت فیزیکی و چه به صورت مجازی یا انتزاعی. این اصطلاح معمولاً زمانی استفاده می شود که بخواهیم به رفع اختلاف یا حل مشکلی بپردازیم که دو چیز یا دو گروه را از هم جدا می کند.
... [مشاهده متن کامل]
برای مثال:
"We need to bridge the gap between the rich and the poor. " ( باید شکاف بین ثروتمندان و فقرا را پر کنیم. )
"This new technology helps to bridge the gap between students and teachers in remote areas. " ( این فناوری جدید به پر کردن فاصله بین دانش آموزان و معلمان در مناطق دورافتاده کمک می کند. )
در کل، این عبارت اشاره به ایجاد ارتباط یا همگرایی بین دو چیز متفاوت دارد.
... [مشاهده متن کامل]
برای مثال:
"We need to bridge the gap between the rich and the poor. " ( باید شکاف بین ثروتمندان و فقرا را پر کنیم. )
"This new technology helps to bridge the gap between students and teachers in remote areas. " ( این فناوری جدید به پر کردن فاصله بین دانش آموزان و معلمان در مناطق دورافتاده کمک می کند. )
در کل، این عبارت اشاره به ایجاد ارتباط یا همگرایی بین دو چیز متفاوت دارد.
تامین کردن شکاف یا کمبود پولی، زمانی یا هر چیز دیگر
Student loans allow many to bridge the gap and be able to afford a college education.
پر کردن شکاف
پر کردن خلا
وصل کردن دو چیز
وصل کردن دو چیز
Bridge the gap = یعنی کم کردن فاصله و از بین بردن تفاوت
مثال:
Sara managed to bridge the gap between ballet and modern dance
سارا توانست فاصله و تفاوت بین رقص باله و رقص مدرن را کم کند
مثال:
سارا توانست فاصله و تفاوت بین رقص باله و رقص مدرن را کم کند
نیازی را تامین کردن، فاصله ای را کم کردن
به حداقل رساندن تفاوت ها
( اصطلاح ) پر کردن خلاء چیزی، اتصال دو نقطه یا موضع به هم، موفتاً مساله را حل کردن.