brick up


هر چیز نفوذناپذیر و تسلیم نشدنی، چیزی یا کسی که حرف حساب سرش نمی شود، دیوار آجری، با دیوار آجری محصور کردن، با آجر پر کردن

جمله های نمونه

1. He murdered his wife, and bricked up her body in the kitchen.
[ترجمه گوگل]او همسرش را به قتل رساند و جسد او را در آشپزخانه آجر زد
[ترجمه ترگمان]زنش رو کشته و جسدش رو با آجر گرفته تو آشپزخونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Somebody had bricked up all the doors and windows.
[ترجمه گوگل]یک نفر تمام درها و پنجره ها را آجرکاری کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک نفر تمام درها و پنجره ها را آجر کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They've bricked up the western windows.
[ترجمه گوگل]پنجره های غربی را آجرکاری کرده اند
[ترجمه ترگمان]پنجره های غربی را آجر کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The doors and windows had been bricked up to prevent squatters from getting in.
[ترجمه گوگل]درها و پنجره ها آجرکاری شده بود تا از ورود افراد متحصن جلوگیری شود
[ترجمه ترگمان]درها و پنجره ها با آجر فرش شده بودند تا زمین داران را از هم جدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He bricked up the hole in the wall.
[ترجمه گوگل]سوراخ دیوار را آجر زد
[ترجمه ترگمان]سوراخ دیوار را با آجر پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The windows had been bricked up.
[ترجمه گوگل]پنجره ها آجرکاری شده بود
[ترجمه ترگمان]پنجره ها را با آجر گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All the windows were bricked up.
[ترجمه گوگل]تمام پنجره ها آجرکاری شده بود
[ترجمه ترگمان]تمام پنجره ها را با آجر گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A large blister came on the heel of her right palm, from forcing the trowel handle down to prise bricks up.
[ترجمه گوگل]تاول بزرگی روی پاشنه کف دست راستش آمده بود، از فشار دادن دسته ماله به پایین گرفته تا آجرها
[ترجمه ترگمان]یک تاول بزرگ از کف دست راستش بیرون آمد و از آن استفاده کرد که بیلچه را مجبور به بیرون کشیدن آجرها کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She is said to be bricked up in her room, spinning her hand loom for all eternity.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که او در اتاقش آجرکاری شده است و تا ابد بافندگی دستش را می چرخاند
[ترجمه ترگمان]گفته می شود که با آجر در اتاق خودش، با چرخش در حال چرخش، در حال چرخش، در حال چرخش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The windows were bricked up.
[ترجمه گوگل]پنجره ها آجرکاری شده بود
[ترجمه ترگمان]پنجره ها را با آجر گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The door was smashed in so often that it had to be bricked up.
[ترجمه گوگل]در را آنقدر شکستند که مجبور شدند آجرکاری کنند
[ترجمه ترگمان]در آن قدر خرد شده بود که باید با آجر از هم جدا می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Helen piled bricks up in front of the stove, climbed up on them and began dropping the clothes in.
[ترجمه گوگل]هلن آجرها را جلوی اجاق انباشته کرد، از روی آن ها بالا رفت و شروع به انداختن لباس ها کرد
[ترجمه ترگمان]هلن آجرها را جلوی بخاری جمع کرد و از آن ها بالا رفت و شروع به انداختن لباس ها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. If this could happen I thought I might brick up the doorway, to prevent its return.
[ترجمه گوگل]اگر این اتفاق می‌افتاد، فکر می‌کردم ممکن است در را آجر بزنم تا از بازگشت آن جلوگیری کنم
[ترجمه ترگمان]اگر این اتفاق می افتاد من فکر می کردم که ممکن است از در خارج شوم تا از بازگشت او جلوگیری کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• close or pave with bricks, build with bricks

پیشنهاد کاربران

۱. تیغه کردن ( پنجره و مانند آن ) ، تیغه کشیدن، دیوار کشیدن
۲. گرفتن ( سوراخ و مانند آن )
- با آجر چینی ارتفاع رو بالا آوردن
آجری کردن، آجر گرفتن، آجرگیری

بپرس