1. brick breaker
آجر کوب
2. brick red
قرمز آجری
3. brick in
با دیوار آجری محصور کردن،با آجر پر کردن
4. brick off
با دیواری آجری مجزا کردن
5. brick up
با دیوار آجری محصور کردن،با آجر پر کردن
6. a brick kiln
کوره ی آجرپزی،کوره پزخانه
7. a brick made of baked clay
آجری که از خاک رس پخته ساخته شده است
8. a brick wall
دیوار آجری
9. corner brick
آجر نبشی
10. enameled brick
آجر کاشی
11. mud brick
خشت
12. the brick house was square in outline
نمای بیرونی خانه ی آجری مستطیل بود.
13. this brick is made of marble chips and cement
این آجر از خرده سنگ مرمر و سیمان درست شده است.
14. to brick a sidewalk
پیاده رو را آجر فرش کردن
15. a loose brick in a wall
آجر لق در دیوار
16. drop a brick (or clanger)
حرف نسنجیده و بی جا زدن
17. hit the brick
(امریکا - خودمانی) اعتصاب کردن
18. a number of brick buildings
تعدادی ساختمان های آجری
19. he broke the brick with the small of his hand
با لبه ی دستش آجر را شکست.
20. he filled the brick joints with white cement
او درز میان آجرها را با سیمان سپید پر کرد.
21. to case a brick wall with stone
دیوار آجری را با سنگ روکش کردن
22. to fire a brick kiln
کوره ی آجر پزی را آتش کردن
23. a wall made of brick and mortar
دیواری که از آجر و ساروج ساخته شده
24. to point up a brick wall
دیوار آجری را بند کشی کردن
25. a building of bold red brick
ساختمانی از آجر سرخ چشمگیر
26. dead things like stone and brick
چیزهای بی جان مانند سنگ و آجر
27. the house was in red brick banded with white stone
خانه از آجر قرمز بود با نواره هایی از سنگ سفید
28. bang one's head against a brick wall
نیروی خود را به هدر دادن و به جایی نرسیدن
29. if the builder places the first brick off plumb. . .
خشت اول چون نهد معمار کج . . .
30. it was like talking to a brick wall
حرف حساب سرش نمی شد.
31. a bed of cement in which stone or brick is laid
بستری (لایه ای) از سیمان که سنگ یا آجر را در آن کار می گذارند