breeding ground


محل نشو و نمو، پروردگاه، جایی که در آن حیوان ویژه ای تولید مثل می کند، بستره، گانگاه، محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی (مانند عقیده یا فعالیت و غیره)

جمله های نمونه

1. Dirty hands can be a breeding ground for germs.
[ترجمه گوگل]دست های کثیف می توانند محل رشد میکروب ها باشند
[ترجمه ترگمان]دست های کثیف می توانند یک زمین پرورش برای میکروب ها باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. These animals always return to the same breeding ground.
[ترجمه گوگل]این حیوانات همیشه به همان محل پرورش برمی گردند
[ترجمه ترگمان]این حیوانات همیشه به همان زمینه تولید مثل باز می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Flaws in the system have created a breeding ground for financial scandals.
[ترجمه گوگل]ایرادات موجود در این سیستم بستری برای رسوایی های مالی ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]Flaws در این سیستم یک زمینه پرورش برای رسوایی های مالی ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Damp, dirty houses are a breeding ground for disease.
[ترجمه گوگل]خانه های نمناک و کثیف بستری برای رشد بیماری ها هستند
[ترجمه ترگمان]خانه های مرطوب و کثیف زمینه ای برای تولید بیماری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This area of the city has become a breeding ground for violent crime.
[ترجمه گوگل]این منطقه از شهر به بستری برای جنایات خشن تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]این ناحیه از شهر به دلیل جنایت خشونت آمیز تبدیل به یک زمین پرورش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Warm milk is the ideal breeding ground for bacteria.
[ترجمه گوگل]شیر گرم محل مناسبی برای رشد باکتری هاست
[ترجمه ترگمان]شیر گرم یک زمین پرورش ایده آل برای باکتری ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The pond is a breeding ground for the greater crested newt.
[ترجمه گوگل]حوضچه محل پرورش نیوتن تاج بزرگتر است
[ترجمه ترگمان]استخر یک زمین پرورش برای یک سمندر آبی بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unhygienic conditions of a stable were a breeding ground for all manner of disease and bacteria hazardous to a newborn.
[ترجمه گوگل]شرایط غیربهداشتی یک اصطبل محل پرورش انواع بیماری ها و باکتری های خطرناک برای نوزاد بود
[ترجمه ترگمان]شرایط غیر بهداشتی یک اصطبل یک زمینه پرورش برای همه نوع بیماری ها و باکتری ها است که برای یک نوزاد خطرناک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Macroconsolidation within organizations provides an ideal breeding ground for insulation, isolation, and illusion.
[ترجمه گوگل]ادغام کلان در سازمان ها بستر ایده آلی را برای عایق بندی، انزوا و توهم فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]Macroconsolidation در سازمان ها زمینه تولید ایده آل برای عایق بندی، انزوا و توهم را فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Perth is proud of its image as a breeding ground for "don't-take-no-for-an-answer" entrepreneurs.
[ترجمه گوگل]پرث به تصویر خود به عنوان بستری برای پرورش کارآفرینان "نباید برای پاسخ" افتخار می کند
[ترجمه ترگمان]پرت به تصویر خود به عنوان یک زمین پرورش برای \"کارآفرینان جواب نه\" افتخار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. War and isolation have proved an ideal breeding ground for corruption and feuding between rival political clans.
[ترجمه گوگل]جنگ و انزوا بستر مناسبی برای رشد فساد و نزاع بین قبایل سیاسی رقیب است
[ترجمه ترگمان]جنگ و انزوا به اثبات رسیده است که زمینه تولید ایده آل برای فساد و دشمنی بین طایفه های رقیب سیاسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The race, the breeding ground, might be missed, both in sporting and traditional terms, should it cease.
[ترجمه گوگل]در صورت توقف، مسابقه، محل پرورش، ممکن است از دست برود، چه از نظر ورزشی و چه سنتی
[ترجمه ترگمان]نژاد، زمین پرورش، هم در شرایط ورزشی و هم در شرایط سنتی، باید متوقف شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This leads to dead spots, a breeding ground for anaerobic bacteria.
[ترجمه گوگل]این منجر به لکه های مرده می شود، که محل پرورش باکتری های بی هوازی است
[ترجمه ترگمان]این منجر به نقاط مرده، یک زمین پرورش برای باکتری های بی هوازی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Culture-specific rules and procedures of turn-taking provide ample breeding ground for misunderstanding.
[ترجمه گوگل]قواعد و رویه‌های خاص فرهنگ برای نوبت‌گیری، زمینه مناسبی را برای سوء تفاهم فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]قوانین و شیوه های خاص فرهنگ برای ایجاد زمینه پرورش و پرورش کافی برای سو تفاهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• a place that is a breeding ground for a particular situation or activity is a place where it is very likely to develop.
the breeding ground of a particular type of animal is the place where this animal goes to breed.

پیشنهاد کاربران

محیط کشت
محل جفت گیری، محل تولید مثل
محل زادآوری، زمینه رشد
شاید بشه گفت مرکز اصلاح نژاد
یه جاییه که حیونا ویا گیاهها رو توش نگه میدارن تا زادولدکنند مخصوصا زادولد با خصوصیات خاص
تقریبا میشه گفت پرورشگاه ولی بازم معادل خوبی نیست
Noun - countable :
زادگاه
محل زادآوری
محل فرزندآوری
محل تخمگذاری

بپرس