معنی: کفل، نشیمن، ته تفنگ، ته توپ، تهدار کردنمعانی دیگر: کپل (کفل)، سرین، سرون، ساغری، بخش پایین یا عقب چیزی، کولاس (توپ جنگی)، جان لوله، ته لوله ی تفنگ و توپ (وغیره)، کولاس دار کردن، ته لوله دار کردن (تفنگ و غیره)
• (1)تعریف: the lower posterior region of the human torso; buttocks. • مشابه: posterior
• (2)تعریف: the back part of a gun barrel, esp. the location of the loading mechanism and chamber.
• (3)تعریف: the bottom or lower part of a pulley.
جمله های نمونه
1. The basic forms of jacket, vest, and breeches developed slowly.
[ترجمه مدرک طاهرفر] شکل اصلی ژاکت در بالا تنه گشاد و در پایین تنه کمتر گشاد است
|
[ترجمه گوگل]اشکال اصلی ژاکت، جلیقه و شلوار به آرامی توسعه یافت [ترجمه ترگمان]شکل های پایه ای نیم تنه، جلیقه و شلوار به کندی رشد می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Leprechauns usually wear a cocked hat, breeches, and shoes with large buckles.
[ترجمه گوگل]لپرکان ها معمولا کلاه خمیده، شلوار و کفش با سگک های بزرگ می پوشند [ترجمه ترگمان]Leprechauns Leprechauns معمولا کلاه و شلوار و کفش با سگک های بزرگ به تن می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The riding breeches £30 and the new pair of riding boots £22
[ترجمه گوگل]شلوار سواری 30 پوند و جفت چکمه سواری جدید 22 پوند [ترجمه ترگمان]شلوار سوارکاری ۳۰ پوند و یک جفت چکمه جدید ۲۲ پوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His breeches were made of white shiny silk and so was his waistcoat.
[ترجمه گوگل]شلوارش از ابریشم براق سفید بود و جلیقهاش هم همینطور [ترجمه ترگمان]شلوارش از ابریشم براق درست شده بود و جلیقه اش نیز این طور بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Quickly she pulled on the breeches.
[ترجمه گوگل]سریع شلوار را کشید [ترجمه ترگمان]به سرعت شلوار را پوشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Indeed, the colour of your breeches is very important, at least, if the rules are anything to go by.
[ترجمه گوگل]در واقع، رنگ شلوارهای شما بسیار مهم است، حداقل اگر قوانین رعایت شود [ترجمه ترگمان]در حقیقت رنگ شلوار شما بسیار مهم است، حداقل اگر قواعد چیزی باشد که باید پیش بروید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She wore a well-used wax jacket over tight breeches and riding top boots.
[ترجمه گوگل]او یک ژاکت مومی که به خوبی استفاده شده بود روی شلوارهای تنگ و چکمه های سوارکاری پوشیده بود [ترجمه ترگمان]کت کهنه ای به تن داشت که با شلوار تنگ و چکمه های سواری پوشیده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He checked that the breech was empty of bullets, then pumped the rifle up and pulled the trigger.
[ترجمه گوگل]او چک کرد که بریچ خالی از گلوله است، سپس تفنگ را به بالا پمپ کرد و ماشه را کشید [ترجمه ترگمان]او چک کرد که تفنگ خالی است، بعد تفنگش را بالا کشید و ماشه را کشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was dressed neatly enough in grey breeches, white shirt and an ill-fitting blue coat, but was barefoot.
[ترجمه گوگل]شلوارهای خاکستری، پیراهن سفید و کت آبی نامناسب به تن داشت، اما پابرهنه بود [ترجمه ترگمان]کت و شلوار خاکستری به تن داشت، پیراهن سفید پوشیده بود و کت آبی تنش بود، اما پابرهنه بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The breech lock closure type heat exchanger is characterized by reliable sealing performance, easy dismantling and assembling, high utilization ratio of heat exchange area and small grounding.
[ترجمه گوگل]مبدل حرارتی نوع بسته شدن قفل بریچ با عملکرد آب بندی قابل اعتماد، برچیدن و مونتاژ آسان، نسبت استفاده بالا از منطقه تبادل حرارت و زمین کوچک مشخص می شود [ترجمه ترگمان]بسته شدن کلید بسته مبدل حرارتی، با عملکرد آب بندی قابل اعتماد، جداسازی آسان و مونتاژ، نسبت استفاده زیاد از ناحیه تبادل گرما و مبنای کوچک مشخص می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The term "breech presentation" refers to the mother's position on the delivery table while giving birth.
[ترجمه گوگل]اصطلاح "نمایش بریچ" به موقعیت مادر روی میز زایمان هنگام زایمان اشاره دارد [ترجمه ترگمان]واژه \"ارائه breech\" به موقعیت مادر در هنگام زایمان اشاره دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Designed to be loaded breech. Used of a gun or other firearm.
[ترجمه گوگل]طراحی شده برای بریچ لود استفاده از تفنگ یا سلاح گرم دیگر [ترجمه ترگمان]که برای be ساخته شده استفاده از اسلحه و سلاح گرم دیگه [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Flareback:a Flame produced in the breech of a gun by ignition of residual gases.
[ترجمه گوگل]شعله ور شدن: شعله ای است که در بریچ تفنگ با احتراق گازهای باقیمانده ایجاد می شود [ترجمه ترگمان]Flareback: یک شعله تولید شده در پر کردن اسلحه بوسیله احتراق گازهای باقیمانده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. When she was made monitor, she soon got too big for her breeches.
[ترجمه گوگل]وقتی او را مانیتور کردند، خیلی زود برای شلوارش خیلی بزرگ شد [ترجمه ترگمان]وقتی او مونیتور را روشن کرد، به زودی برای شلوارش خیلی بزرگ شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• short pants; pants; rear part of gun behind the barrel
پیشنهاد کاربران
( اسم ) سرین: باسن، مخصوصاً در مورد نوزاد ■ ( صفت ) سرینی: زایمانی را توصیف می کند که در آن ابتدا باسن نوزاد به دنیا می آید ( نه در موقعیت طبیعی اول سر ) ، یا پدیدارشدن اول باسن را توصیف می کند.
جانِ لوله ( نظامی )
پوزیشن بریج، بدترین خطرناک ترین فرم قرار گیری جنین در کانال زایمان، فرم لگن در لگن ( به این صورت که جنین در وضعیت نشسته وارد کانال لگنی مادر شده و باعث قفل لگن جنین در لگن مادر خواهد شد.
حالتی که بجای سر، نشیمن گاه در مجاورت کانال زایمان قرار گیرد