1. I wanted a little breathing space between jobs.
[ترجمه گوگل]می خواستم بین کارها کمی فاصله تنفس داشته باشم
[ترجمه ترگمان]من یک فضای تنفس کوچک بین کار می خواستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من یک فضای تنفس کوچک بین کار می خواستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The court's decision gave us some breathing space.
[ترجمه گوگل]تصمیم دادگاه کمی به ما فرصت تنفس داد
[ترجمه ترگمان]تصمیم دادگاه به ما فضای تنفس داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تصمیم دادگاه به ما فضای تنفس داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Firms need a breathing space if they are to recover.
[ترجمه گوگل]شرکت ها برای بهبودی نیاز به فضای تنفسی دارند
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت ها در حال بهبود هستند، شرکت ها به یک فضای تنفس نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اگر شرکت ها در حال بهبود هستند، شرکت ها به یک فضای تنفس نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The extension of the deadline gives us a breathing space.
[ترجمه گوگل]تمدید مهلت به ما فرصت تنفس می دهد
[ترجمه ترگمان]تمدید مهلت به ما فضای تنفس می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تمدید مهلت به ما فضای تنفس می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This holiday will give me a bit of breathing space before I start my new job.
[ترجمه گوگل]این تعطیلات قبل از شروع کار جدیدم کمی فضای تنفس به من می دهد
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه کار جدیدم را شروع کنم، این تعطیلات کمی فضای تنفس به من می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه کار جدیدم را شروع کنم، این تعطیلات کمی فضای تنفس به من می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. After finishing one job she needed a breathing space before starting the next.
[ترجمه گوگل]پس از اتمام یک کار، قبل از شروع کار بعدی، به یک فضای تنفسی نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]بعد از اتمام کار به یک فضای تنفس قبل از شروع بعدی نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از اتمام کار به یک فضای تنفس قبل از شروع بعدی نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There is therefore plenty of breathing space for the teacher who wishes to use Streamline for a more personal approach.
[ترجمه گوگل]بنابراین فضای تنفس زیادی برای معلمی که می خواهد از Streamline برای رویکرد شخصی تر استفاده کند، وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین فضای تنفس زیادی برای معلم وجود دارد که می خواهد از Streamline برای رویکرد شخصی تری استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین فضای تنفس زیادی برای معلم وجود دارد که می خواهد از Streamline برای رویکرد شخصی تری استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At any rate, he now had a little breathing space.
[ترجمه گوگل]به هر حال، او اکنون کمی فضای تنفس داشت
[ترجمه ترگمان]به هر حال، اون الان یه کم فضای تنفس داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به هر حال، اون الان یه کم فضای تنفس داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. In the past secret agreements allowed for breathing space, which by virtue of that very secrecy was only temporary.
[ترجمه گوگل]در گذشته، قراردادهای مخفیانه فضای تنفسی را فراهم میکرد، که به موجب همین پنهانکاری فقط موقتی بود
[ترجمه ترگمان]در چند موافقتنامه های مخفی گذشته امکان تنفس فضا وجود داشت که به واسطه آن رازداری زیاد موقتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در چند موافقتنامه های مخفی گذشته امکان تنفس فضا وجود داشت که به واسطه آن رازداری زیاد موقتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This gives a breathing space for people to establish a sense of their capacity to live without drink.
[ترجمه گوگل]این به افراد فضای تنفسی می دهد تا حسی از ظرفیت خود برای زندگی بدون نوشیدنی ایجاد کنند
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد فضای تنفسی برای افراد می شود تا حس ظرفیت خود برای زندگی بدون نوشیدن را ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد فضای تنفسی برای افراد می شود تا حس ظرفیت خود برای زندگی بدون نوشیدن را ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He managed to create enough breathing space in the snow to survive until he could be rescued.
[ترجمه گوگل]او موفق شد فضای کافی برای تنفس در برف ایجاد کند تا زنده بماند تا بتواند نجات یابد
[ترجمه ترگمان]او توانست فضای تنفس به اندازه کافی در برف ایجاد کند تا زنده بماند تا بتواند نجات یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او توانست فضای تنفس به اندازه کافی در برف ایجاد کند تا زنده بماند تا بتواند نجات یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This creates a breathing space between inner clothes and the waterproof outer skin; important when only thermals are being worn underneath.
[ترجمه گوگل]این یک فضای تنفسی بین لباس های داخلی و پوست بیرونی ضد آب ایجاد می کند زمانی مهم است که فقط وسایل حرارتی زیر آن پوشیده شده باشد
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد فضای تنفس بین لباس های داخلی و پوست بیرونی ضد آب می شود؛ زمانی که فقط thermals زیر آن فرسوده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این باعث ایجاد فضای تنفس بین لباس های داخلی و پوست بیرونی ضد آب می شود؛ زمانی که فقط thermals زیر آن فرسوده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This small breathing space had given her time to arrive at several important decisions.
[ترجمه گوگل]این فضای تنفس کوچک به او زمان داده بود تا به چندین تصمیم مهم برسد
[ترجمه ترگمان]این فضای تنفس کوچک فرصتی برای رسیدن به چندین تصمیم مهم به او داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این فضای تنفس کوچک فرصتی برای رسیدن به چندین تصمیم مهم به او داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Cork now has a month's breathing space to consider how best to distribute the companies' funds to creditors.
[ترجمه گوگل]کورک اکنون یک ماه فرصت دارد تا بهترین نحوه توزیع وجوه شرکت ها را بین طلبکاران بررسی کند
[ترجمه ترگمان]چوب پنبه در حال حاضر یک ماه فرصت دارد تا در نظر بگیرد که چگونه این شرکت ها را به طلبکاران توزیع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چوب پنبه در حال حاضر یک ماه فرصت دارد تا در نظر بگیرد که چگونه این شرکت ها را به طلبکاران توزیع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید