breathe in

جمله های نمونه

1. Breathe in through your nose as you stretch up.
[ترجمه گوگل]هنگام کشش از طریق بینی نفس بکشید
[ترجمه ترگمان]وقتی داری کشش میدی از دماغت نفس بکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The doctor told him to breathe in deeply and then breathe out.
[ترجمه رامین] دکتر به او گفت نفس عمیق بکشد ( دم ) و سپس نفسش رابیرون دهد ( بازدم ) .
|
[ترجمه گوگل]دکتر به او گفت که نفس عمیق بکشد و سپس نفس بکشد
[ترجمه ترگمان]دکتر به او گفت که نفس عمیق بکشد و نفس بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I can't breathe in this room.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم در این اتاق نفس بکشم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم توی این اتاق نفس بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We have to breathe in and out so many times a minute.
[ترجمه گوگل]ما باید چند بار در دقیقه نفس بکشیم
[ترجمه ترگمان]ما باید چند بار در عرض یک دقیقه نفس بکشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The doctor asked me to breathe in, then to breathe out fully.
[ترجمه گوگل]دکتر از من خواست نفس بکشم، سپس نفس را کامل بیرون بیاورم
[ترجمه ترگمان]دکتر از من خواست نفس بکشم و نفسی تازه کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The instructor told us to breathe in deeply and then breathe out slowly.
[ترجمه گوگل]مربی به ما گفت که نفس عمیق بکشیم و سپس به آرامی نفس بکشیم
[ترجمه ترگمان]معلم به ما گفت که نفس عمیقی می کشیم و بعد به آرامی نفس می کشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Try not to breathe in the fumes given off by the paint.
[ترجمه گوگل]سعی کنید بخارهای ناشی از رنگ را تنفس نکنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید در دود رها شده توسط رنگ نفس بکشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We lifted our heads to breathe in the fresh, clear air.
[ترجمه گوگل]سرمان را بلند کردیم تا در هوای پاک و تازه نفس بکشیم
[ترجمه ترگمان]ما سر خود را بلند کردیم تا در هوای تازه و روشن تنفس کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Breathe in through your nose and out through your mouth.
[ترجمه گوگل]از طریق بینی نفس بکشید و از دهان خارج کنید
[ترجمه ترگمان]از دماغت نفس بکش و از دهنت بیرون کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He hardly dared breathe in case they heard him.
[ترجمه گوگل]او به سختی جرأت نفس کشیدن را داشت تا آنها او را بشنوند
[ترجمه ترگمان]به زحمت می توانست در صورتی که صدای او را شنیدند نفس بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The doctor made me breathe in while he listened to my chest.
[ترجمه گوگل]دکتر در حالی که به قفسه سینه ام گوش می داد مجبورم کرد نفس بکشم
[ترجمه ترگمان]دکتر مجبورم کرد نفس بکشم در حالی که او به سینه من گوش می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The firefighters wore respirators to help them breathe in the smoke-filled house.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان برای کمک به آنها در خانه مملو از دود از ماسک تنفسی استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]ماموران آتش نشانی برای کمک به نفس کشیدن در خانه پر از دود، تنفس مصنوعی داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The doctor told me to breathe in and then breathe out slowly.
[ترجمه گوگل]دکتر به من گفت نفس بکش و سپس به آرامی نفس بکش
[ترجمه ترگمان]دکتر به من گفت که نفس بکشم و آرام نفس بکشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I want you to breathe in and hold your breath for as long as possible.
[ترجمه گوگل]من از شما می خواهم که نفس بکشید و نفس خود را تا آنجا که ممکن است نگه دارید
[ترجمه ترگمان]می خواهم نفس بکشی و تا جایی که ممکن است نفس بکشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• inhale, take air into the lungs

پیشنهاد کاربران

Breathe it in
حالشو ببر
مترادف با:inhale
متضاد با : exhale
دم ( درمقابل : breathe out بازدم )
حبس کردن نفس
Take air into your lungs and let it again

بپرس