breast feed


(به کودک) شیر پستان دادن (در مقابل شیر بطری دادن: bottle-feed)، با پستان شیردادن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: breast-feeds, breast-feeding, breast-fed
• : تعریف: to feed (a baby) milk from a breast; suckle; nurse.
مشابه: nurse
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to nurse at a female's breast.
مشابه: nurse

انگلیسی به انگلیسی

• when a woman breast-feeds her baby, she feeds it with milk from her breasts, rather than from a bottle.

پیشنهاد کاربران

( از پستان ) شیر دادن
مثال:
You don't breast - feed the child frequently enough.
شما خیلی اوقات به بچه شیر کافی {از پستان} نمی دهید.
شیر پستان مادر
شیردادن
سینشیریدن = ( سینه شیر دادن )
م. ث = کودکان را تا سن ۲ سال می سینشیرند.

بپرس