✍️عبارت "brinkmanship" به معنای یک استراتژی در مذاکرات و سیاست ها است که در آن یک طرف وضعیت را به لبه ی بحران یا فاجعه می کشاند تا به نتایج مطلوبی دست یابد. این رویکرد معمولاً شامل ارائه خواسته ها یا تهدیدات تهاجمی است که طرف دیگر را مجبور می کند تا برای جلوگیری از تشدید وضعیت، تسلیم یا عقب نشینی کند.
... [مشاهده متن کامل]
👈نکات کلیدی درباره ی brinkmanship
تعریف: "Brinkmanship" به عمل نزدیک کردن یک وضعیت به لبه ی فاجعه بدون عبور از آن اشاره دارد و معمولاً به عنوان یک تاکتیک در دیپلماسی، روابط کارگری و استراتژی نظامی استفاده می شود. این می تواند شامل تهدیدات به اقدام نظامی، تحریم های اقتصادی یا دیگر حرکات پرخطر باشد که در صورت عدم حل و فصل، عواقب قابل توجهی به همراه دارد.
زمینه تاریخی: این اصطلاح در دوران جنگ سرد به شهرت رسید و به ویژه با جان فاستر دالز، وزیر امور خارجه ایالات متحده، مرتبط است که سیاستی را برای بازدارندگی از تجاوز شوروی با تهدید به انتقام گسترده پیشنهاد کرد. این استراتژی با تشدید تنش ها بین ابرقدرت ها در حالی که از درگیری مستقیم اجتناب می شد، مشخص می شد.
مثال؛
The negotiator's skill in breakmanship helped avert a major crisis.
Managing a failing company often requires a certain level of breakmanship.
His ability to handle breakmanship during the merger talks earned him great respect.
... [مشاهده متن کامل]
👈نکات کلیدی درباره ی brinkmanship
تعریف: "Brinkmanship" به عمل نزدیک کردن یک وضعیت به لبه ی فاجعه بدون عبور از آن اشاره دارد و معمولاً به عنوان یک تاکتیک در دیپلماسی، روابط کارگری و استراتژی نظامی استفاده می شود. این می تواند شامل تهدیدات به اقدام نظامی، تحریم های اقتصادی یا دیگر حرکات پرخطر باشد که در صورت عدم حل و فصل، عواقب قابل توجهی به همراه دارد.
زمینه تاریخی: این اصطلاح در دوران جنگ سرد به شهرت رسید و به ویژه با جان فاستر دالز، وزیر امور خارجه ایالات متحده، مرتبط است که سیاستی را برای بازدارندگی از تجاوز شوروی با تهدید به انتقام گسترده پیشنهاد کرد. این استراتژی با تشدید تنش ها بین ابرقدرت ها در حالی که از درگیری مستقیم اجتناب می شد، مشخص می شد.
مثال؛