breaking up


فروشکافی، به هم خوردگی (رابطه ی اشخاص و غیره)

انگلیسی به انگلیسی

• ending a romantic or friendly relationship; disassembling, taking apart

پیشنهاد کاربران

جدا شدن
the breaking - up of the supercontinents
وقتی زن و شوهر از هم جدا میشن
قطع و وصل میشه ( تلفن )
بالا رفتن
به هم زدن رابطه
ناپدید شدن
all of a sudden, the clouds break up

نویز داشتن صدا پشت تلفن، قطع و وصل شدن صدا

بپرس